آیا از اینکه همسایهتان زبالههایش را در جوی آب میریزد عصبانی هستید؟ آیا تا به حال پیش آمده که در ادارهای برای گرفتن یک امضاء روزها و ساعتها در آمدوشد باشید؟ آیا احساس میکنید برخوردهای رئیستان با شما توهینآمیز است؟ تا به حال دلتان میخواسته که یک صندلی را بر فرق پزشکی بکوبید که وقتی بعد از ساعتها انتظار و پرداخت حق ویزیت کلان موفق به دیدارش شدهاید، بدون آنکه اجازه بده در مورد بیماریتان توضیحی بدهید شروع به نوشتن نسخه کرده است؟ آیا از دیدن مجریهای تلویزیون عصبانی میشوید؟ آیا با شنیدن حرفهای سیاستمداران دچار رعشه و ناسزاگویی میشوید؟ اگر پاسختان به این پرسشها مثبت اس، کتاب «بیشعوری» برای شماست. چرا که شما با بیشعورها سروکار دارید و کتابی در باب پدیدهی بیشعوری در جوامع کنونی به عنوان راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت راهنمای ارزشمندی برای شناخت و درمان عارضهی بیشعوری و نحوهی رفتار با مبتلایان به این بیماری است. اما اگر پاسختان به پرسشهای بالا منفی است، احتملاً خطر جدیتری شما را تهدید میکند.
بخشی از کتاب بیشعوری
اگر چه ممکن است دو بیشعور تحت درمان دربارهی تعریف بیشعوری اختلاف نظر داشته باشند و این کاملاً طبیعی است، اما در نهایت هر دوی آنها خود را باور میکنند، از این رو میتوانند با هم بحث کنند، از احساساتشان حرف بزنند و علایق مشترکشان را با هم در میان بگذارند. عوامل و مشترکات بسیاری وجود دارند که مجموعاً ماهیت بیشعوری را تشکیل میدهند. بهتر است این عوامل مشخص شوند تا بتوانیم بیشعورها را بهتر بشناسیم. قبل از بررسی این عوامل ذکر نکتهای ضروری است. در هنگام مطالعهی این فهرست ممکن است بفهمید خودتان هم بیشعورید و تا حالا از این موضوع مطلع نبودهاید، اما اشکالی ندارد و این به معنی بیارزش فاسد و علیل بودن شما نیست بلکه صرفاً به معنای بیشعور بودن شماست. درک درست این مسئله شانس بهبودی را بالا میبرد. بیشعورها نباید بابت بیشعوریشان بیشتر از بچهی اوریون گرفتهای سرزنش شوند که باعث شده است تمام بچههای مدرسه به این بیماری مبتلا شوند. در واقع بیشعورها به خاطر مرضشان از جامعه طرد شدهاند، اما با وجود این میتوانند شفا پیدا کنند. هر چه مشکل زودتر کشف شود، معالجهاش آسانتر است. بعضی از بیشعورها این بیماری را از والدینشان میگیرند، عدهای توسط ما فوقها و همسران بیشعورشان آلوده میشوند، برخی قربانی آئینهای بد هستند و بعضی دیگر با گذراندن دورههای آموزشی خود باوری و بالا بردن اعتماد به نفس به این بیماری مبتلا میشوند. ردیابی موارد دیگر مشکلتر است، اما معمولاً گوش دادن به موسیقی پانک راک و تماشای برنامههای به درد نخور تلویزیونی هم بیتأثیر نیست.
بیشتر افراد از بیشعوری بدشان نمیآید. یک دلیل سادهی گرایش آدمها به بیشعوری این است که میتوانند با این روش زودتر به اهدافشان دست پیدا کنند. بیشتر خبرنگاران جوان در ابتدای کارشان مثل یک انسان محجوب رفتار میکنند، اما همین که به یک خبرنگار تلویزیونی مشهور تبدیل شدند، به صد نفر تنه میزنند و کلی آدم را زیر دست و پایشان له میکنند تا اولین کسی باشند که گزارش میکند، به این ترتیب بیشعور جدیدی به وجود میآید. در اجتماع همیشه به کسانی پاداش داده میشود که زودتر از دیگران به چیزی دست مییابند، بنابراین این طور به نظر میرسد که بیشعورها، آدمهای موفقیاند. در تجارت همیشه کسی موفقیت بهتری را به دست میآورد که خیلی خوب بتواند ایدههای دیگران را بدزدد و نیز در دولت هر چقدر کسی بتواند صحیحتر و ظریفتر خواستههای مردم را نادیده بگیرد، به مقام بالاتری دست مییابد. نسل جدید، بیشعورها را پیروزتر میبیند و با این دیدگاه احمقانه، خود را تحت تأثیر آن قرار میدهد.
فهرست مطالب کتاب بیشعوری
- مقدمهی نویسنده
- فصل اول: بیشعوری چیست و چرا افراد میخواهند بیشعور باشند
- فصل دوم: انواع بیشعورها
- فصل سوم: وقتی جامعه بیشعور میشود
- فصل چهارم: زندگی با بیشعورها
- فصل پنجم: راه نجات
- سخن پایانی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.