کتاب «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست» به بررسی احساسات ناخوشایندی مانند غم، خشم و اضطراب میپردازد و به خواننده کمک میکند تا با این احساسات به طور سالمی روبرو شود. این کتاب به خواننده یاد میدهد که چگونه احساسات خود را بپذیرد، آنها را درک کند و از آنها عبور کند. کتاب «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست» برای تمام کسانی که با احساسات ناخوشایند دست و پنجه نرم میکنند، مفید است. «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست» به زبان ساده و قابل فهم نوشته شده است و شامل مثالهای واقعی از زندگی افراد است. بخشهای این کتاب عبارتند از: بخش اول: به بررسی احساسات ناخوشایند و نقش آنها در زندگی انسان میپردازد، بخش دوم: به ارائه راهکارهای عملی برای روبرو شدن با احساسات ناخوشایند میپردازد و بخش سوم: به بررسی داستانهای واقعی از افراد مختلف در مورد تجربه احساسات ناخوشایند میپردازد. اگر با احساسات ناخوشایندی مانند غم، خشم و اضطراب دست و پنجه نرم میکنید و به دنبال راههایی برای روبرو شدن با آنها به طور سالمی هستید، کتاب «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست» میتواند برای شما مفید باشد.
بخشی از کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست
دیدن کسی که دوستش دارید در حالی که درد میکشد به طور باورنکردنی سخت است. افرادی که شما را دوست دارند میگویند شما به اندازه کافی قوی هستید که از این دوره بگذرید. یک روز میرسد که احساس بهتری داشته باشید. اوضاع همیشه به این اندازه بد نمیماند. آنها شما را تشویق میکنند که به آینده بسیار روشنتر خود نگاه کنید، به زمانی که دردتان به این اندازه شدید نباشد. افراد پیشنهادهایی برای بیرون رفتن سریعتر از حالت سوگواری به شما میدهند. به شما میگویند که اگر در موقعیت شما بودند چه کاری انجام میدادند. درباره فقدانهای خودشان برای شما صحبت میکنند، گویی همه فقدانها دقیقاً همانند یکدیگر هستند. گویی دانستن این که دیگران هم رنج بردهاند چیزی را برای ما تغییر میدهد. از دوستان نزدیک تا آشنایان دور همه خودشان را در اندوه شما سهیم میدانند. همه میخواهند شرایط را به نوعی برای شما بهتر کنند. البته که دیگران میخواهند شما احساس بهتری داشته باشید، این بخشی از انسانیت است. ما میخواهیم آنچه موجب عذاب است را از یکدیگر دور کنیم. میخواهیم کمک کنیم، میخواهیم دیگران به ما کمک کنند. ما چیزهایی را از دیگران میخواهیم که خودمان هم باید قادر به ارائه آنها باشیم. اما بسیاری از افراد سوگوار به جای آن که حس کنند در آغوش گرفته شدهاند و به آنها دلداری داده میشود احساس شرمندگی میکنند، حس میکنند که دیگران میخواهند آنها را از سرشان باز کنند یا از دستشان خلاص شوند. افرادی که سعی در کمک دارند به جای آن که حس کنند وجودشان مؤثر و سودمند است، احساس میکنند کسی کمکشان را نمیخواهد نا امید هستند و کسی قدر توجهشان را نمیداند.
شما فکر میکنید که دیگران دیوانهاند یا این که خودتان بیش از حد حساس هستید و این هم یک سطح دیگر از استرس را به شما وارد میکند. تصدیق و پذیرش اهمیت دارد، واقعاً یک چیز ناراحت کننده در تلاش برای دلداری به شما وجود دارد. انسان مخلوق بسیار جالبی است. وقتی موضوع احساس فقدان در دیگران مطرح باشد، ما به سرعت آنها را دلداری میدهیم، قضاوت میکنیم و معنایی برای آنها میسازیم. چند بار در دوران فقدان تاکنون شنیدهاید که گفتهاند برای هر رویدادی دلیلی وجود دارد؟ افرادی که این جمله را میگویند، اولین کسانی هستند که اگر یک اتفاق وحشتناک و مهیب برای خودشان رخ دهد این جمله را مردود اعلام می کنند. ما کلماتی را به یکدیگر میگوییم که وقتی به خودمان گفته میشوند هرگز آنها را نمیپذیریم. چیزهایی مانند هر رویدادی دلیلی دارد و تو به دلیل این رویداد به یک فرد قویتر، مهربانتر و غیره تبدیل میشوی، موجب خشم در افراد سوگوار میشود. هیچ چیز به این اندازه موجب خشم یک فرد نمیشود که بداند به او توهین شده است اما نتواند تشخیص دهد که چطور. دلیل برداشتهای بسیار بد از کلماتی که برای دلداری گفته میشوند فقط حذف کردن درد کنونی نیست یک مفهوم فرعی پنهان هم در این عبارتهای مربوط به بهتر، مهربانتر و همدرد تر شدن به دلیل فقدان وجود دارد که اغلب به همراه عبارتهایی در مورد حالا که یاد گرفتهای زندگی به چه سرعتی میتواند تغییر کند.
فهرست مطالب کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست
- سرآغاز
- قدردانی
- پیشگفتار
- فصل اول: واقعیت فقدان
- فصل دوم: نیمه دوم جمله
- فصل سوم: مشکل از شما نیست، از ما است
- فصل چهارم: بیسوادی احساسی و فرهنگ سرزنش
- فصل پنجم: مدل جدید برای سوگواری
- فصل ششم: زندگی در واقعیت فقدان
- فصل هفتم: نمیتوانید اندوه را از بین ببرید
- فصل هشتم: چگونه (و چرا) زنده بمانیم
- فصل نهم: چه بر سر ذهن من آمد؟
- فصل دهم: سوگواری و اضطراب
- فصل یازدهم: هنر چه ارتباطی با چیزهای دیگر دارد؟
- فصل دوازدهم: تصویر (بهبودی) ویژه خودتان را پیدا کنید
- فصل سیزدهم: باید آنها را آموزش بدهیم یا نادیده بگیریم؟
- فصل چهاردهم: بسیج تیم پشتیبانی خودتان
- فصل پانزدهم: قبیله بعد از واقعه
- فصل شانزدهم: عشق تنها چیزی است که میماند
- پیوستها
- یادداشتها
- دباره نویسنده
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.