و در آن زمان به ذهنش رسید که تنهایی اساسی انسانها هرگز نباید دستکم گرفته شود؛ اینکه انتخابهای آنها برای به دور ماندن از آن تاریکی که در وجودشان دهان باز میکند، انتخابهایی هستند که باید محترم شمرده شوند. این برای جیم و هلن هم صادق بود و برای مارگارت و همینطور برای خودش.
لیزا میگفت: میدانی، من فقط میخواهم بگم، خانم کیتریج سالها پیش در آن کلاس ریاضی که من هرگز فراموش نمیکنم یک چیزی را به ما گفت. یک روز وقتی داشت مسئله ریاضی را روی تخته سیاه حل میکرد ناگهان متوقف شد، به سمت ما برگشت و به بچههای کلاس گفت همه شما در وجود خودتان میدانید که چه انسانی هستید. اگر فقط به خودتان نگاه کنید و صدای خودتان را بشنوید خودتان را دقیقاً میشناسید. این را فراموش نکنید. و من هرگز این را فراموش نکردم. این حرف به نوعی در طول سالها به من جرأت داده، چون درست میگفت. من خودم را میشناختم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.