غالباً داستایوفسکی را فقط داستانسر میدانند، در حالیکه وی در حقیقت یک از متفکران بزرگ و فلاسفهای است که مطالب و افکار پیچیده و عمیق خویش را بهصورت داستان مطرح کردهاست و نه تنها در روانکاوی و رماننویسی کشور خود بخش جدیدی گشوده بلکه اندیشه و شیوه کارش در تمام مغربزمین تأثیری عمیق برجای گذارده است. نا او درمیان نویسندگان بزرگ قرن نوزدهم روسیه که بحق موجب اعجاب و تحسین اروپا قرارگرفتهاند، یکی از مشهورترین و جالب توجهترین نامهاست و از نویسندگان معدود آن زمان است که در کشورهای دیگر محبوبیت روزافزون دارد. فئودور داستایوفسکی بر خلاف تالستوی و غالب نویسندگان بزرگ روس همزمان خود، که غالباً از اعیان یا نجیبزادگان بودند، از خانوادهای متوسط برخاست. پدرش پزشک و دوستدار علم و ادب بود و در خانواده خود زمینه مناسبی برای پرورش قوای فکری اطفال خود فراهم ساخت.
نگاهی کوتاه به کتاب جنایت و مکافات
جنایت و مکافات ماجرای دانشجویی به نام راسکول نیکف را به تصویر میکشد که مرتکب قتل میشود. بنا برانگیزههای پیچیدهای که حتی خود او از تحلیل آن عاجز است، پیرزنی رباخوار و خواهرش را که به طور پیشبینی نشده در صحنه وقوع قتل حضور پیدا میکند را میکشد. پس از ارتکاب قتل خود را در خرج کردن پول و جواهراتی که از خانه پیرزن برداشته ناتوان میبیند و تصمیم میگیرد آنها را جایی پنهان کند. چند روز در بستر بیماری میافتدو هرکسی را که میبیند، تصور میکند که به او مظنون است و در نتیجه همین افکار پریشان کارش به جنون میرسد. درون مایه داستان تحلیل انگیزههای قتل و تأثیر قتل بر قتل است که داستایوفسکی مسئله رابطه میان خویشتن و جهان پیرامون و فرد و جامعه را در آن گنجانده است. راسکول نیکف باتوجه به تواناییهایش میتواند کار خوبی برای خود پیدا کند، درحالیکه فقیرانه زندگی میکند. رازومی هی؛ دوست صمیمی او نیز در وضعیتی مشابه به سر میبرد اما مشغول کار است. حتی وقتی کار ترجمه کتاب را به راسکول نیکف پیشنهاد میدهد، او از انجام این کار سر باز میزند.
داستایوفسکی داستان را از زبان سوم شخص روایت میکند. جنایات و مکافات یکی از سه شاهکار داستایوفسکی در کنار کتاب ابله و براداران کارامازوف به شمار میرود. آشفتگیها، تبها و هذیانهای راسکول نیکف و توصیفهای دقیق داستایوفسکی از جمله ویژگیها و مشخصههایی هستند که اگر تاریخ داستاننویسی و ادبیات جهان به آن افتخار نکند، علم روانشناسی به آن میبالد. تصویر دخترک 16 سالهای که برای تأمین مخارج خواهر و برادر کوچکتر از خود عضو گروههای بدنام میشود و به انجام هرکاری تن میدهد، گویاترین تصویر از زندگی فلاکتبار قشر ضعیف روسیه است که با قلمی قدرتمند پیش چشم خواننده به نمایش در میآید.
بخشی از کتاب جنایت و مکافات
راسکولنیکف به شلوغی عادت نداشت، او از هر گونه اجتماع دوری میکرد. اما اکنون به یکباره تمایل به بودن با افراد دیگر را احساس کرد. به نظر میرسید چیز جدیدی در درونش اتفاق میافتد و همراه با آن نوعی تشنگی برای همراهی احساس میکرد. او پس از یک ماه غمانگیز فلاکت و هیجان غمانگیز آنقدر خسته بود که آرزو داشت در دنیای دیگری، هر چه که باشد، لحظهای استراحت کند. ارباب مؤسسه در اتاق دیگری بود، اما مرتباً از چند پله به اتاق اصلی پایین میآمد، چکمههای زرق و برق دار و قیرانیاش با تاپهای قرمز رنگی که هر بار جلوتر از بقیه به چشم میآمدند. او یک کت کامل و یک جلیقه ساتن مشکی به طرز وحشتناکی چرب پوشیده بود، بدون کراوات و به نظر میرسید که تمام صورتش مانند یک قفل آهنی با روغن آغشته شده بود. پشت پیشخوان پسری حدوداً چهارده ساله ایستاده بود و پسر دیگری کمی کوچکتر بود که هر آنچه را که میخواستند تحویل میداد. روی پیشخوان مقداری خیار ورقه شده، چند تکه نان سیاه خشک شده و مقداری ماهی ریز خرد شده همه بوی بسیار بدی گذاشته بودند. به طرز غیرقابل تحملی نزدیک بود و آنقدر با دودهای ارواح سنگین بود که پنج دقیقه در چنین فضایی ممکن است انسان را مست کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.