خودشناسی یکی از بارزترین ویژگیهای ذهن ما است. خصیصهای که شاید بسیاری از ما شناخت بسیار ناچیزی از آن داشته باشیم. اگرچه جسم و روح ما به خودمان تعلق دارد، اما نتوانستهایم آنچنان که باید و شاید آن را درک کنیم. شناخت و رمزگشایی از ویژگیهای یک سیارهی دیگر، بسیار آسانتر از فهم فعل و انفعالاتی است که در لایههای مغزمان رخ میدهد. دفعات بسیار زیادی پیش میآید که مواردی از ناآگاهی به خود، ما را غافلگیر و آشفته میکند، در روزهای خاصی، بدون اینکه دلیلش را بدانیم تحریکپذیر یا غمگین میشویم یا ممکن است احساس کنیم به فردی بهدردنخور تبدیل نشدهایم، دائم این جمله را در ذهنمان تکرار میکنیم: کاش میتوانستم کار خلاقانهای اتجام دهم. یا کاش میتوانستم کاری کنم که جهان به مکان بهتری برای زندگی تبدیل شود. این برنامهها و طرحها بهقدری مبهم و ایدئال هستند که ما را در برابر برنامههای خلاقانهی دیگران بسیار آسیبپذیر میکند.
بخشی از کتاب خودشناسی
ایدهی تقسیمبندی اساسی بین دو بخش ذهن، یکی از دستاوردهای علم روانشناسی است: ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه. ضمیر خودآگاه مربوط به اموری است که به طور مستقیم در دسترس ما هستند. ضمیر ناخودآگاه اما در سایه قرار دارد و ما را با علائم، رویاها، لغزشهای زبانی، اضطرابها، آرزوها و ترسهایمان غافلگیر میکنم. علم روانشناسی بر این اصل استوار است که بلوغ یعنی ایجاد انگیزهای دائمی برای تبدیل ناخودآگاه به خودآگاه، تا به ما در تسلط بر هنر خودشناسی کمک کند. لازم نیست خودمان را به خاطر درک ضعیفی که از کارکرد مغزمان داریم، سرزنش کنیم. اشکال در ساختار مغز، یک امر ذاتی است، اندامی که در طی هزاران سال به خاطر تصمیمگیریهای سریع و غریزی تکامل یافته است و به همین دلیل امکان دارد در درک احساسات و ایدهها چندان موفق عمل نکرده باشد. با این حال، در شناخت اندک ما از تا خودآگاهمان، درجهای از شناخت عاطفی هم دخالت دارد. بسیاری از چیزهایی که به ناخودآگاه مربوط هستند. موضوعات پیچیدهای هستند که از بررسی دقیق و کاوش در ریشهی آنها اجتناب میکنیم. برای مثل، ممکن است نسبت به افرادی که فکر میکردیم دوستشان داریم، به طرز نگران کنندهای عصبانی باشیم. ممکن است بیرحمترین و حسودتر از آن چیزی باشیم که ظاهرمان نشان میدهد.
ممکن است مجبور باشیم تغییرات شگرفتی در زندگی خود ایجاد کنیم، اما ترجیح میدهیم وضعیت موجود را حفظ کنیم. بسیاری از ما هنوز هم تحتتأثیر باورها و القائاتی هستیم که در دوران کودکی آنها را به ما تلقین کردهاند و به تدریج ملکهی ذهن ما شدهاند، بنابراین شاید بسیاری از ما حتی متوجه نشده باشیم که هیچ درکی از برخی تصورات و باورهای بدیهی در مورد چیزهای عادی و غیرعادی که میبایست آنها را تجربه کنیم. ممکن است برخی از نشانههای پنهان اما پایدار را پذیرفته باشیم که طبق آنها اساساً هیچ فرد شایستهای (حداقل کسی که برای والدینش عزیز است) وجود ندارد که نتواند با مسائل و مشکلات محل کار خود کنار بیاید و با آنها منطبق شود. مثلاً در برابر وسوسهها و تمایلات عاطفی خویشتنداری کند، یا همچنان به خاطر جدایی از فرد مورد علاقهاش که البته مربوط به سالها پیش بوده، ناراحت و افسرده باشد. هنوز بسیاری از تمایلات جنسی ما با معیارهای ما در درک استاندارد از احترام و حسننیست همخوانی ندارند. هنگامی که احساسات سخت و دردسرساز تهدید به بروز میکند ضمیر ناخودآگاه فوراً وارد معرکه میشود. در چنین مواقعی به واسطهی ناکامی در بررسی و کنکاش لایههای درونی ناخودآگاه، به دقت از نگارههای ذهنیمان محافظت میکنیم و به این ترتیب میتوانیم دربارهی خودمان فکر کنیم و در ذهنمان تصویری آرمانی از خودمان ترسیم کنیم. با این حال، هرگز قادر نیستیم به راحتی از درونگری خلاص شویم. تقریباً همیشه، هزینهی زیادی بابت بیمیلی و امتناع از کنکاش در ضمیرناخودآگاهمان میپردازیم. احساسات و خواستههایی که ارضاء و برآورده نشده و مورد بیمهری قرار گرفتهاند، اساساً ما را رها نخواهند کرد. بلکه در پستوهای ذهنی جایی برای خود باز میکنند و به طور تصادفی بر بخشها و مسائل دیگر متمرکز میشوند.
فهرست مطالب کتاب خودشناسی
- فصل اول: غفلت از خود
- فصل دوم: مراقبهی فلسفی
- فصل سوم: هویت عاطفی
- فصل چهارم: صداقت و عدم پذیرش
- فصل پنجم: قضاوت خود
- فصل ششم: شک و تردیدهای عاطفی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.