کتاب دو قرن سکوت تاریخ حوادث سیاسی و اجتماعی ایران در دو سده آغازین اسلام است، آنچه پس از سقوط دولت ساسانی تا روی کار آمدن دودمان طاهریان بر ایران گذشت. تاریخ این دو قرن را پیش از این نویسندگان و تاریخنویسان به اجمال و اختصار بیان کردند و فقط به ذکر این مطب اکتفا کردند که در تمام مدت این دو قرن، ایران در زیر سلطه تازیان بود و چنان تحت استیلای اعراب قرار داشت که مردم ایران حتی خط و زبان خود را فراموش کردند. در صورتی که این دو قرن روزگار انقلابها و کشمکشهای مهم بوده است. قیامهای بزرگ در طی آن پدید آمده است و حوادث مهم و شگرت بینظیری مانند جریانات ابومسلم و مقنع و بابک و مازیار و افشین در این روزگار و نهضتهای مهم مانند نهضت شعوبیه و سیاهجامگان و سپیدجامگان و سرخجامگان در این روزگاران روی نموده است.
مشکلات چاپ و نشر کتاب دو قرن سکوت
دو قرن سکوت ابتدا به صورت پاورقی در نشریه «مهرگان» ارگان «جامعه لیسانسههای دانشسرای عالی» منتشر شد و بعد در سال 1330 برای نخستین بار به صورت کتاب توسط «جامعه لیسانسههای دانشرای عالی» منتشر شد. پس از نخستین انتشار در زمان پهلوی دوم، به سرعت چاپ اول نایاب میشود. دکتر زرین کوب به تجدید چاپ رضایت نمیدهد تا در فرصت مناسب به تج کوب جدید نظر درباره کتاب بپردازد. زرین کوب جواب، پنج سال وقت و انرژی صرف میکند و منابع متعدد را از دیده میگذراند تا در اردیبهشت 1336 متن گسترش یافته و تجدید نظر شده اثر از سوی انتشارات امیر کبیر منتشر میشود. او در مقدمه ویرایش دوم، برخی از انتقادات ویرایش اول کتاب را ناشی از جوانی و تعصب خود در آن هنگام میداند. از فروردین 1336 متن دو قرن سکوت از چاپ دوم به بعد تغییر نکرد و چاپهای بعدی بر پایه همین متن انجام شده است. دو قرن سکوت پس از انقلاب بهطور رسمی توسط انتشارات جاویدان منتشر شد که هفته بعد از انتشار جمعآوری شد. سرانجام پس از گذشت بیست سال از انقلاب 1357، کتاب دو قرن سکوت مجوز چاپ گرفت.
بخشی از کتاب دو قرن سکوت
در آن روزگاران که هیبت و شکوه دولت ساسانی، سرداران و امپراتوران روم را در پشت دروازههای قسطنطنیه به بیم و هراس میافکند، عربان نیز مانند سایر مردم «انیران» روی نیاز به درگاه خسروان ایران میآورند و در بارگاه کسری چون نیازمندان و درماندگان میآمدند و گشادکار خویش را از آنان میطلبیدند. پیش از این نیز به درگاه شهریاران ایران جز از در فرمانبرداری در نیامده بودند و پیش از اسکندر بیابان عرب در زمره سرزمینهایی بود که به داریوش شاهنشاه ایران تعلق داشت. از آن پس نیز، سران و پیروان قوم به درگاه پادشاهان ایران در شمار پرستاران و فرمانبرداران بودند. در دورهای که شاپور ذوالاکتاف هنوز از مادر نزاده بود، برخی از آنها به بحرین و کنارههای دریای فارس به غارت آمده بودند. اما چنانکه در تاریخها آوردهاند وقتی شاپور بزاد آمد، آنها را ادب کرد و به جای خویش نشاند. در درگاه یزد گرد اول بزرگان حیره چون دست نشاندگان و گماشتگان ایران بهشمار میآمدند و در روزگار نوشیروان، تازیان سرزمین هاماوران نیز مثل تازیان حیره خراج گزار و دست نشانده ایران بودند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.