اگر چه کتاب «زبان بدن» به عنوان یک دستورالعمل شغلی برای فروشندگان، مدیران، مذاکرهکنندگان و مدیران اجرایی معرفی شد، اما استفاده از این کتاب در هریک از جنبههای زندگی در خانه یا خواستگاری و یا کار امکانپذیر است، کتاب جامع «زبان بدن» نتیجهی سی سال کسب ترجبه و دانش در همین زمینه است تا بتوانیم واژگان ابتدایی موردنیاز برای خواندن دیدگاهها و احساسات را معرفی کنیم. در این کتاب، پاسخ پرسشهای فراوانتان را در خصوص علت رفتارهای سایرین به دست خواهد آورد؛ همین امر عاملی برای تغییرات ابدی ر رفتارهای خودتان خواهد شد. پس از آن احساس میکند که گویی تا به امروز در یک اتاق تاریک قرار داشتهاید، اگر چه همیشه متوجه وجود مبلمان، دیوارها، تابلوهای روی دیوار در اتاق بودهاید؛ اما هرگز نمیدانستید که آنها چگونه هستند. با مطالعهی این کتاب چراغ اتاق را برای همیشه روشن کنید. از این به بعد، شما میدانید که هر یک از این اجزاء در کدام قسمت اتاق دارند، چه هستند و باید با آنها چه کار کنید.
بخشی از کتاب زبان بدن
حسی که از کودکی نسبت به مردم داشتم این بود که آنچه آنها میگویند، همان چیزی نیست که مدنظرشان است. به این نتیجه رسیده بودم که اگر بتوانم پی به احساسات دیگران ببرم و در بال آن پاسخ مناسب به نیازهایشان بدهم، قطعاً آنها نیازهای مرا برآورده خواهند کرد. در سن یازده سالگی پس از پایان مدرسه، برای فروش سیم ظرفشویی و کسب درآمد به در خانهها میرفتم. در مدت زمان کوتاهی میتوانستم تشخیص دهم که چه کسانی قصد خرید دارند. اگر با صاحبخانهای مواجه میشدم که به من میگفت فوراً از آنجا برم و مرا رد میکرد، با نگاه به دستانش متوجه میشدم که باید اصرار کنم؛ چون دستانش باز بودند؛ یعنی کف دستانش را میتوانستم ببینم. اگرچه ظاهرشان آرام نبود، اما هیچ علاقهای به پرخاشگری نداشتند و اگر با یک صاحبخانه مواجه میشدم که با صدای آرام به من میگفت از آنجا بروم، اما انگشتش را به سمت من میگرف و یا مشتهایش را گره کرده بود، میدانستم که فوراً باید آن محل را ترک کنم. از کار فروشندگ لذت میبردم و خوشبختانه در این کار مهارت خوبی د اشتم. در زمان نوجوانی قابلمه و ماهیتابه میفروختم، بهترین زمان برای انجام این کار شبهنگام بود و من هم با کمک داشتن این حس که ذهن افراد را میخواندم، توانستم پول کافی برای خریدن اولی دارایی خود فرام کنم. عملیات فروش به من این فرصت را میداد تا با افراد مختلفی ملاقات کنم و از نزدیک رفتارهایشان را زیر نظر بگیرم و از این طریق میتوانستم پیببرم که آیا مایل به خرید هستند یا خیر، برای این منظور فقط لازم بود تا به زبان بدن آنها توجه کنم. از این مهارت برای آشنایی با هسمر آیندهی خودم نیز استفاده کردم. قبل از خواستگار میتوانستم بدانم چه کسی به پیشنهاد من پاسخ مثبت خواهد داد.
تقریباً در سن بیست سالگی بود که وارد کسب و کار بیمهی عمر شدم. چندین بار کورد فروش شرکتمان را شکستم ، اما مهمترین دستاوردی که نصیبم شد، این بود که من جوانترین کارمند شرکتمان بود که فروش یک میلیون دلاری در اولین سال فعالیتم داشتم. به خاطر همین ویژگی خاصم بود که نام من در گروه نامآور و برجسته فروشندگان میلیون لاری میزگرد ثبت شد. خوشبختانه بهراحتی توانسته بودم تمام تکنیکهایی که در دوران نوجوانی بهنگام فروش قابلمه و ماهیتابه بهکاربرده بودم، در این کسب و کار جدیدم منتقل کنم و این امر تأثیر مستقیمی بر میزان موفقیت من بهنگام معامله با افراد مختلف داشت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.