بسیاری از ما که نمیدانیم افکارمان تا چه حد بر زندگیمان تأثیر گذاشته است، به باغی که داریم پرورش میدیم زیاد توجه نکن. این یه اشتباهه. توجه ما بسیار قوی است و میتوانیم از آن به نفع خوب یا بد استفاده کنیم. سعی کردم افکارم را با دقت انتخاب کنم و این خیلی خوب کار نمیکند. وقتی که احساس میکنیم نمیتوانیم افکارمان را انتخاب کنیم، چه کار میکنیم وقتی که حس میکنیم نمیتوانیم افکارمان را انتخاب کنیم. چون مغز ما در چرخهی نشخوار فکری گیر کرده و ما نمیدانیم چطور آزاد شویم؟ در این کتاب ما نشخوار فکری را به عنوان افکار تکراری، ناسالم و غیر مفید تعریف کردهایم که باعث میشود احساس بدی داشته باشیم در حالی که هیچ کاری انجام نمیدهیم. حالا ما با یک نوع خاصی از نشخوار فکری به نام نشخوار فکریريال به خانه میرویم. به خاطر اینکه تفکر تکراری که به توصیف آن است شبیه به فرایند گوارش حیواناتی است که به عنوان مورچه ردهبندی شدهاند، مانند: گاو که غذای خود را برای کمک به هضم پس میکشند. از طرفی دیگر، ممکن است گلهها به مرور زمان در دامهای بیارزش بیافتند. در عوض، نشخوار فکری تمرکز ما را از بین میبرد و ما را بدبخت میکند. وقتی فکر میکنیم نمیتونیم مغزمون رو خاموش کنیم. اندیشههای ما پیوسته در اطراف میچرخد، احساس میکنیم گیر کردیم مثل یک همستر روی یک چرخ این افکار منفی و احساساتی که در ما به وجود میآیند به ما صدمه میزند. هنگامی که به فکر فرو می رویم مسائل خود را به نحوی غیر مفید مورد تمرکز قرار میدهیم. اگر تمرکز ما بر حل مشکلاتمان بود که به خوبی به ما کمک میکرده، اما این کاری نیست که ما وقتی فکر میکنیم انجام میدیم. ما مشکل را بدون جستجو برای راه حال مرور میکنیم و وقتی افکار منفی به ذهنمان خطور میکند احساس بدی داریم به همین دلیل است که نشخوار فکری کشنده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.