ثروت فقط به پول و اسکناس محدود نمیشود. بلکه در تمام موارد مادی، معنوی، ذهنی، روحی و خلاصه در تمام ابعاد زندگی مطرح است. کاترین پاندر در کتاب قانون توانگری به شما میگوید چگونه ابعاد گسترده وجود خود را در جهت کسب ثروت و توانمندی کشف کنید و از آنها در زندگی بهره ببرید. از نظر پاندر همه باید ثروتمند باشند، چون حق هر انسانی است که در رفاره و آسایش زندگی کند. برای ثروتمند شدن لازم نیست اصول اخلاقی را زیر پا بگذارید. راههای خیلی سادهتری هم وجود دار. فقط باید بهجای فقر، به ثروت فکر کنید. بهزودی میبینید که چطور زندگی متحول میشود و درهای نعمت و ثروت به رویتان باز میشود. ثروت از دید نویسنده این کتاب و البته از دید بسیاری از بزرگان هستی فقط به معنای پول و اسکناس نیست بلکه ثروت در تمام جهات مادی، معنوی، احساسی، ذهنی، روحی و خلاصه همه ابعاد زندگی مطرح است. اگر شما نیز طالب داشتن توانگری مطلق در تمام عرصههای کاری و زندگیتان هستید حتما برای پی بردن به رمز گرهگشای این گنجینه عظیم این کتاب را مطالعه بفرمایی
سخن نویسنده کتاب قانون توانگری
این کتاب ماحصل مطلاعاتی است که در طی چند سال بحران و رکود اقتصادی نگاشته شده است. شما نیز به خوبی میدانید که رکود اقتصادی چه معضل بزرگی است و کسی نیست که از این وضعیت دلخوشی داشته باشد. من پانزده سال تمام سعی کردم کتابی در رابطه با این موضوع پیدا کنم. تمام کتابهای داخل قفسهها را بررسی کردم و متوجه شدم که کتابهای زیادی در رابطه با موفقیت نگاشته شدهاند. اما دریغ از یک کتاب که قوانین و راهکارهای موفقیت را به زبانی ساده و کوتاه توضیح داده باشد. قوانینی که انسان را بهسوی موفقیت سوق دهد. روزهایی که در فکر یافتن چنین کتابی بودم، روزهای سخت زندگی من بود. همسرم بهتازگی فوت کرده بود و من باید پسرم را بهتنهایی بزرگ میکردم و در درسها کمک حالش میبودم. از سویی دیگر من حرفه و شغل خوبی هم نداشتم که درآمد درست و حسابی داشته باشم. تا آن زمان هیچکس از قدرت تفکرات با من حرف نزده بود. افسرده و تنها بود. از لحاظ جسمی و روحی بیمار شده بودم و مشکلات مالی نیز بیشتر بر من فشار میآورد. گویی که تمام درها به رویم بسته شده بود. به هر کاری که دست میزدم، فقط یک شکست دیگرا را تجربه میکردم. فقط به خاطر وجود پسرم بود که باید خود را به هر آب و آتشی میزدم و کوتاه نمیآمدم. برای خاطر او و آیندهاش هم که شده بود باید راهی بهسوی موفقیت پیدا میکردم.
خواهان توانگری باشید
به گمانم بزرگترین شوک زندگی من، زمانی رخ داد که قصد سخنرانی و تحقیق در مورد توانگری را کردم. در آن روزها من با افرادی روبهرو شدم که در جلسات من حضور مییافتند و همچنان بر مشکلات قدیمی و دیرینهی خویش پافشاری میکردند و از سویی دیگر قصد داشتند توانگر شوند. در واقع همهی انسانهای عادی همینطور عمل میکنند غافل از اینکه آنها هنوز نمیدانند که آیا میخواهند به دنبال قوانین توانگری بروند یا نه. آنها حتی از دید عرفانی و معنوی نیز به این قضیه نگاه نمیکنند. بعضی از افراد با وجودی که در این جلسات شرکت هم کرده بودند ولی باز هم از اینکه بگویند به چنین مسئلهای ایمان دارند و میخواهند قوانین توانگری را بیاموزند، شرم داشتند. آنها تمام روز هفته را کار میکردند درحالیه در کنج ذهنشان ای سؤال نقش بسته بود که آیا فقر یک مزیت معنوی محسوب نمیشود؟ میدانم که شما نیز قبول دارید که با چنین ذهنیتی، مسلماً تلاش آنها بینتیجه خواهد ماند. این که آنها چقدر کار میکردند و به این در و آن در میزدند، اصلاً مهم نیست، این ذهنیت غلط آنهاست که چنین وضعی را به وجود میآورد.
چیزی که من در بسیاری از مردم دیدم این بود که آنها از درخواست کردن یک زندگی مرفه و دور ریختن افکار و باورهای کهنه و قدیمی خویش بسیار نگران بودند. روی همین حساب، من چند جلسه را به این موضوع اختصاص دادم که این افکار کهنه را از ذهن آنها پاک کنم و به ایشان بگویم که خداوند، انسان و قدرت توانگری هر سه در یک رابطهی تنگاتنگ با یکدیگر هستند. پس از اینکه توانستند این مسئله را باور کنند، آرامآرام احساس شادی در وجودشان رخنه کرد و دیگر از اینکه بگویند در پی زندگی مرفه و سعادت هستند، هیچ احساس شرم و گناهی نداشتند و پس از این پذیرش بود که توانستند واقعاً به این خواستهی خود برسند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.