کتاب «هری پاتر و سنگ جادو»، اولین کتاب از مجموعه رمانهای فانتزی هری پاتر، اثر جی کی رولینگ است. این کتاب در سال ۱۹۹۷ منتشر شد و داستان پسر یتیمی به نام هری پاتر را روایت میکند که در یازده سالگی متوجه میشود که یک جادوگر است. او به مدرسه علوم و جادوگری هاگوارتز میرود و در آنجا در مورد جادو و گذشته خود میآموزد. «هری پاتر و سنگ جادو» به خاطر داستان جذاب، شخصیتهای دوستداشتنی و دنیای جادوییاش مورد تحسین منتقدان و خوانندگان قرار گرفت. این کتاب به بیش از ۸۰ زبان ترجمه شده و پرفروشترین کتاب تاریخ شده است. همچنین فیلمی بر اساس این کتاب در سال ۲۰۰۱ ساخته شد که به یکی از پرفروشترین فیلمهای تمام دوران تبدیل شد. کتاب «هری پاتر و سنگ جادو» تأثیر عمیقی بر فرهنگ عامه گذاشته است. این کتاب میلیونها خواننده را در سراسر جهان مجذوب خود کرده و به آنها الهام بخشیده است. این کتاب همچنین به خاطر ترویج ارزشهایی مانند دوستی، شجاعت و عشق مورد تحسین قرار گرفته است.
بخشی از کتاب هری پاتر و سنگ جادو
آقا و خانم دورسلی ساکن ساختمان شماره ۴ در خیابان پریوت درایو بودند. آنها به زندگی معمولی خود افتخار میکردند و قدردانش بودند. انتظار شرکت در امور عجیب و غریب از آنها نمیرفت و علاقهای به این جور کارهای بیمعنی نداشتند. آقای دورسلی رئیس شرکتی به نام گرانینگز بود که کارش ساخت دریل بود. او مردی درشت اندام با گردنی کوتاه بود و ریش بلندی داشت، اما خانم دورسلی لاغر اندام بود و موهایی بور و گردنی دو برابر کشیدهتر از یک گردن معمولی داشت. این گردن دراز خیلی به کار خانم دورسلی میآمد، چون بیشتر وقتش را از بالای نردهها سری میکشید و جاسوسی همسایهها را میکرد. آنها پسر کوچکی به نام دادلی داشتند که از نظرشان در هیچ جای دنیا نظیر نداشت. آنها خانواده متمولی بودند که رازی را پنهان میکردند و بزرگترین ترسشان این بود که کسی از آن باخبر شود. آنها تاب نمیآوردند که کسی از وجود پاترها با خبر شود. خانم پاتر خواهر خانم دورسلی بود. آنها چند سالی میشد که یکدیگر را ندیده بودند. در واقع خانم دورسلی وانمود میکرد که خواهر ندارد، چون خواهر و شوهر خواهر به درد نخورش زمین تا آسمان با آنها فرق داشتند. خانواده دورسلی از ترس این که پاترها در آن حوالی آفتابی شوند مثل بید به خود میلرزیدند. آنها میدانستند که پاترها نیز یک پسر کوچک دارند، اما هیچوقت او را ندیده بودند. این پسر دلیل دیگری برای دور ماندن از پاترها بود چون آنها نمیخواستند دادلی کنار او بزرگ شود. وقتی که در آن سهشنبه دلگیر و کسالت بار شروع داستان ما، آقا و خانم دورسلی از خواب بیدار شدند، در آسمان ابری آنجا هیچ نشانی از وقوع اتفاقات عجیب و غریب در سراسر کشور به چشم نمیآمد. آقای دورسلی در حالی که زیر لب آواز میخواند کراوات تکراری اش را برای رفتن به سرکار میبست و خانم دورسلی هم با دادلی جيغ جيغو كلنجار میرفت تا او را پشت صندلی بلندش بنشاند و همزمان پشت سر همسایهها غیبت میکرد.
هیچ کدام متوجه جغد بزرگ و قهوهای رنگی نبودند که پشت پنجره بال و پر میزد. ساعت هشت و نیم آقای دورسلی کیفش را برداشت. او میخواست صورت دادلی را ببوسد و با او خداحافظی کند، اما بچه بهانهگیر و کج خلق اجازه نداد و خوراک حبوباتش را روی دیوار پرت کرد. آقای دورسلی در حال خروج از خانه گفت: ای بچه شر و شیطون و داخل ماشین شد و از پارکینگ شماره ۲ دنده عقب بیرون آمد. او در گوشهای از خیابان متوجه نشانه عجیبی شد و گربهای را در حال خواندن یک نقشه دید. آقای دورسلی در آن لحظه آن چه را که دید باور نکرد، برای همین سرش را برگرداند تا دوباره نگاه کند. گربه در گوشه خیابان پریوت در ابو ایستاده بود، اما نقشهای در کار نبود. چه طور چنین چیزی ممکن بود؟ شاید خطای دید بود. آقای دورسلی پلک زد و به گربه خیره شد. گربه عقب رفت. آقای دورسلی خیابان را دور زد و به سمت بالای خیابان رفت و در آینه گربه را زیر نظر گرفت. حالا گریه داشت تابلوی خیابان را میخواند که رویش نوشته شده بود: پریوت درایو. آقای دورسلی تکانی به خودش داد و گفت: گربهها که نمیتونن نقشه یا تابلو بخونن. فکر گربه را از سرش بیرون کرد و به سمت شهر رفت و به چیزی جز سفارشهای کلان دریل که امیدوار بود آن روز به دستش برسد فکر نکرد.
فهرست مطالب کتاب هری پاتر و سنگ جادو
- فصل اول: پسری که زنده ماند
- فصل دوم: ناپدید شدن محفظه شیشهای
- فصل سوم: نامههایی از هیچکس
- فصل چهارم: کلیددار
- فصل پنجم: کوچه دیاگون
- فصل ششم: سکوی نُه و سه چهارم
- فصل هفتم: کلاه گروهبندی
- فصل هشتم: استاد معجونسازی
- فصل نهم: جنگ تن به تن در نیمه شب
- فصل دهم: جشن هالووین
- فصل یازدهم: کوییدیچ
- فصل دوازدهم: آینه نفاقانگیز
- فصل سیزدهم: نیکولاس فلامل
- فصل چهاردهم: نوربرت، اژدهای پشت خاردار نروژی
- فصل پانزدهم: جنگل ممنوعه
- فصل شانزدهم: عبور از دریچه
- فصل هفدهم: مردی با دوچرخه
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.