کتاب «هنر رندانه به تخم گرفتن» دنیا را طوفانی کرد و تنها در سال اول تقریباً 2 میلیون نسخه فروخت. این کتاب در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز رتبه اول را به خود اختصاص داد و شش سال پس از انتشار همچنان در بین ده کتاب برتر قرار دارد. همچنین کتاب «هنر رندانهی به تخم گرفتن» به 65 زبان از جمله روسی ترجمه شده است که توسط خود پوتین ممنوع شد. این کتاب یک رویکرد کاملاً جدید برای توسعه شخصی از بالا به پایین ارائه می دهد. زندگی خلاص شدن از شر مشکلات نیست، یافتن مشکلات بهتر است. مسئله اجتناب از شکست نیست، بلکه بهتر شدن در شکست است. این در مورد دانستن همهچیز نیست، بلکه راحتتر شدن در ندانستن چیزی است. هنر رندانه در مورد کنار آمدن با تمام عیوب اجتناب ناپذیر غیر مهم در زندگی میباشد و سپس انتخاب نکردن در مورد آنها. این در مورد یادگیری این است که چگونه در مورد چیزهای معدودی که واقعاً مهم هستند، انتقاد کنید.
بخشی از کتاب هنر رندانه به تخم گرفتن
تفاوت عشق سالم و ناسالم به این دوتا چیز بر میگردد: هر کدوم از طرفین رابطه چقدر مسئولیتپذیر هستند، و هر کدوم از طرفین چه قدر با پسزدهشدن از طرف دیگری کنار میان. هرجایی که یک رابطهی ناسالم یا مسموم وجود داشته باشه، احساس مسئولیتی شُلووِل و رخنهپذیر روی طرفین هست و یهجور ناتوانی در پسزنی. ولی وقتی رابطه سالم و پرمهر باشه مرزهای واضحی بین طرفین و ارزشهاشون وجود خواهد داشت و هرجا که لازم شد خیابانی پهن بینشون باز میشه برای رفتوآمد رد کردن/ردشدنها. منظورم از (مرز)، ترسیم خطهایی واضح بین مسئولیت آدمها برای مدیریت مشکلات خودشونه. آدمهایی که توی روابط سالم با مرزهای واضحی سهتند. مسئولیت ارزشها و مشکلات خودشون رو میپذیرن و زیر بار مسئولیت ارزشها و مشکلات پارتنرشون نمیرن. آدمهایی که روابط ناسالم با مرزهایی ضعیف یا بدون هیچ مرزی هستند مدام از زیر بار مسئولیت و مشکلات شونه خالی میکنند و یا مسئولیت مشکلات پارتنرشون رو برعهده میگیرند. مرزهای ضعیف چه شکلیاند؟ بذار چندتا مثال برات بزنم: اجازه نداری بودن من با دوستهات بریبیرون، تو که میدونی من چقدر حسودی میکنم. باید خونه پیش من بمونی. همکارهای من خیلی احمقاند. همیشه کاری میکنی که دیر به جلسههام برسم، چون همهش باید بهشون بگم فلان کارو چهجوری باید انجام بدن. باورم نمیشه اینجوری من رو پیش خواهرم احمق جلوه دادی، دیگه هیچوقت جلوی آن باهام مخالفت نکن. خیلی این موقعیت شغلی توی بوستون رو دوست دارم، ولی من میدونم مامانم هیچوقت من رو نمیبخشه اگه ازش دور بشم.
در هرکدوم از این سناریوها، شخصی داره مسئولیت مشکلات عاطفی رو میپذیره که مال خودش نیست. یا از یکی دیگه میخواد که مسئولیت مشکلات عواطفش رو برعهده بگیره. بهطورکلی آدمهای خودمحققبین در روابطشون توی یکی از این دوتا دام میافتند: یا انتظار دارن که بقیه مسئولیت مشکلات ایشون رو برعهده بگیرن: (من یه آخر هفتهی آروم توی خونه میخواستم. باید این رو میدونستی و برنامههاترو کنسل میکردی.) یا اینکه زیادی مسئولیت مشکلات بقیه رو برعهده میگیرن: (دوباره کارش رو از دست داد، ولی فکر کنم تقصیر منه چون اونقدر که باید پشتیبانش نبودم. فردا میرم که بهش کمک کنم رزومهشرو بازنویسیکنه. آدمهای خودمحققبین از این استراتژیها در روابطشون استفاده میکنن. همونطور که برای هر چیز دیگهای میرن سراغ این استراتژی تا از زیر بار مسئولیت مشکلاتشون شونه خالی کنن. در نتیجه روابطشون شکننده و تقلبیه. محصول طفره رفتن از دردهای درونیه. و به محصول ستایش و احترام واقعی نسبت به محبوب. این قضیه نه تنها برای روابط عاشقانه، بلکه در روابط خانوادگی و رفاقتها هم صدق میکنه. یک مادر سلطهجو ممکنه مسئولیت همهی مشکلات زندگی بچههاش رو برعهده بگیره. و این مادر بچههای خودمحققبینی رو بار میاره که همیشه در زندگی انتظار بگیره.
فهرست مطالب کتاب هنر رندانهی به تخم گرفتن
- فصل اول: چرا این کتاب رو ترجمه کردم
- فصل دوم: تلاش نکن
- فصل سوم: خوشبختی یک مشکله
- فصل چهارم: تو استثناء نیستی
- فصل پنجم: ارزش رنجکشیدن
- فصل ششم: تو همیشه در حال انتخاب هستی
- فصل هفتم: درمورد همهچی اشتباه میکنی (ولی منم همینطور)
- فصل هشتم: شکست، مسیر رو به جلوئه
- فصل نهم: اهمیت نه گفتن
- فصل دهم: و بعد میمیری
- فصل یازدهم: تقدیم و تشکرات
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.