به راستی کسی هست که گاهی پکر نباشد و احساس ناخوشایندی داشته باشد؟ بهترین راه برای رهایی از این احساسات، این است که سعی کنیم از نظر روحی شاد باشیم. این کتاب به خاطر این نوشته شده تا به شما اطمینان بدهد که اگر هر روز لحظاتی را با انرژی و افکار مثبت بگذرانیم، شادی لازم برای موفقیت را به دست میآوریم. شما با خواندن یک صفحه از کتاب «پله پله تا اوج» به صورت موقتی سرحال میشوید و بنیان شادی را در خودتان پایهریزی میکنید و با طی کردن راههای عملی، مزایای طولانی مدتی را برای خودتان رقم میزنید. بهتر است برای آن که از خواندن این کتاب سود بیشتری ببرید، نکاتی که آموختهاید را با خانواده و نزدیکان خود مطرح کنید. این مَثَل که معلم بیشتر از شاگردش میآموزد، تنها یک حرف نیست. هرچه بکاری همان را درو میکنی. پله پله تا اوج در درجه اول برای بهبود شرایط روحی شما نوشته شده و پس از آن میخواهد کاری کند تا شما به بخشنده خوبی تبدیل شوید.
بخشی از کتاب پله پله تا اوج
بسیاری از آدمها، با وجود همه مشکلات، همیشه موفق هستند. شما هم اگر بخواهید میتوانید جزء این افراد باشد. آنجی پیکشوس به دلایل بسیاری میتوانست ثابت کند که روزگار با او سازش ندارد. در زمان شیرخوارگی مادرش را از دست داد. هیچوقت پدرش را ندید و از آرامش امن خانه بهرهای نبرد و به جای آن دربهدر خانهها شد. زمانی که در کلاس هشتم بود، به خانه یکی از اقوام رفت. آنجی یتیم بود و حدود ده کیلو اضافه وزن داشت. برای همین لباسهایش خیلی زود برایش کوچک میشدند و برای این که این موضوع را پایان دهد، تصمیم گرفت از دوستانش جدا شود. همه ما، گهگاه دلایلی داریم که هم بدشانسیها نصیب ما میشود. آنجی در این دوره از زندگی، دلایل بسیاری داشت و حس میکرد در حقش ظلم شده است، ولی مصمم بود تا کاری کند و شرایط را تغییر دهد. به نظرش لازم بود تا مقداری از وزنش را کم کند، به همین خاطر تصمیم گرفت ورزش کند و با دویدن چربیهای اضافه خود را آب کند. هر قدر بیشتر میدوید، بیشتر لذت میبرد. او ورزش دو را به صورت حرفهای دنبال کرد و آموزشهایی دید و در مسابقات هم شرکت کرد. آنجی که دانشجوی سال آخر دانشگاه ایالتی آرکانزاس است، در سه مسابقه دو ماراتون و چندین مسابقه دو ده کلیو متر برنده شد. او در مسابقات متعددی جایزه اول را نصیب خود کرده است. آنجی دلایل بسیاری داشت تا بگوید که زندگی قصد دارد او را شکست دهد، اما او خلاف این موضوع را اثبات کرد.
همه ما مشکلاتی داریم که ممکن است به اندازه باز کردن در بطری راحت باشند، اما من با واقعبینی بیشتر، نام این مشکلات را پیشامد میگذارم. حلوفصل این پیشامدها قسمتی از کارهای طبیعی زندگی میباشد. ممکن است در هر زمان این پیشامدها اتفاق بیفتند، از ابتدای صبح که از خواب بیدار میشویم تا آخر شب که به رختخواب میرویم. اگر بتوانیم خیلی سریع و بدون دغدغه چنین پیشامدهایی را حل کنیم، زندگیمان حساب شده و موفق خواهد بود. مدیر زبر و زرنگ کارهای مختلف را خیلی سریع انجام میدهد. طوری تصمیمگیری میکند که انگار پشت هر یک از این تصمیمات عمری تجربه خوابیده است. یک خانم خانهدار با سه فرزند، میتواند این نوع پیشامدها را با تجربهای نهچندان کمتر از تجربه مدیر اداره، برطرف کند. با رشد و رسیدن به دوران بلوغ، حلوفصل این نوع پیشامدها قسمت مهمی از طبیعت ما خواهد بود. در واقع تعداد و مقدار پیشامدهایی که ما برطرف میکنیم، باارزش ما برای خودمان و کارفرما ارتباط مستقیم دارد. به همین دلیل، وقتی تعداد این پیشامدها بیشتر میشود باید شکرگزار باشید و آنها را با حوصله برطرف نمایید.
فهرست مطالب کتاب پله پله تا اوج
- پیشگفتار مترجم
- فصل اول: نگرش
- فصل دوم: انتخاب
- فصل سوم: جرأت
- فصل چهارم: اهداف
- فصل پنجم: چگونه
- فصل ششم: عشق
- فصل نهم: پشتکار
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.