کتاب «گندزدایی از مغز» اساساً در مورد تروما و واکنشهای تروماتیک ما، مزخرفات زندگی را بدخلقیهای دیگران است که سد راه پیشرفتمان در زندگی میشوند. همچنین درباره نحوه ایجاد راهبردهای مقابلهای برای مسائل چرندی است که پزشکان آنها را اضطراب، افسردگی، اعتیاد، خشم و غیره مینامند. این استراتژیها آسان بخشی از فرایند پیچیده واکنش مغز شما پس از شکست در زندگی شما فقط در تلاش است تا به بهترین شکل ممکن از شما محافظت کند، اما اغلب مثل یک کودن رفتار میکنند و راهکارهایش آن طور که باید و شاید مفید واقع نمیشوند. درست مثل دوستی است که دلش میخواهد هر کسی که شما را آورده است را کتک بزند. خب شاید به طور مقطعی حالتان را بهتر کند، اما در دراز مدت کار چندان مفیدی نیست. مازاد بر همه اینها، این کتاب در مورد مزخرفات زندگی عمومی و مزاحمتهای دیگران است. چیزی که ممکن است به خودی خود تروماتیک نباشد، اما کارمان را سختتر میکنند و در مورد مدیریت مسائلی است که ترومای واقعی نیستند.
بخشی از کتاب گندزدایی از مغز
همه ما به روشهای مختلفی از موسیقی بهره میبریم. برخی وقتی مضطرب هستند با موسیقی آرام میگیرند، برخی میخواهند موسیقی را با صدایی بلند و گوینده گوش دهند تا با تشویقها و آنچه در درونشان جریان دارد همسو باشند، برخی دیگر به موسیقیهای شاد و مفرح علاقه دارند تا از لحظات النی خود لذت ببرند. من با گوش سپردن به آلبومهای قدیمی سبک جاز روی گرامافون بزرگ شدم، درست همان روزهایی که بچههای هم سن و سالم به اندازه من عجیب و غریب نبودند و به تماشای برنامه کودک خیابان کنجد مینشستند. بنابراین حدس میزنید چه چیزی برایم آرامبخشتر است؟ آلبومهای قدیمی سبک جاز روی گرامافون. و وقتی نیاز به چیزی انرژیزا دارم، دوست دارم صدای آهنگی که با آن ورزش میکنم را بالا ببرم. آهنگی که با حرکات فیزیکیام مرتبط است. گاهی هنگام تمیز کردن خانه یا حتی حین رانندگی نیز موسیقی گوش میدهم. چه چیزی برای شما کارساز است؟ موسیقی موردعلاقهتان مغز شما را به حالت آرامش یا پرانرژی دعوت میکند و واقعاً میتواند مفید و کارساز باشد. مخصوصاً حالا که همه به تلفنهای هوشمند دسترسی دارند و به سادگی میتوانند لیست پخشی برای خود فراهم کنند. بنابراین چند لیست پخش ایجاد کنید. به آهنگهای موردعلاقهتان فکر کنید. آهنگی رجزخوانیتان کدام است؟ سرود شخصیتان چطور؟ آهنگهایی که به شما یادآوری میکند که زندگی چه قدر میتواند لذتبخش را برای خودتان لیست کنید و مرتب به آنها گوش دهید.
آنچه ما در حقیقت در مورد مغز واقعیمان میدانیم این است که حداقل تا حدودی در رودهی ما زندگی میکند. میکروارگانیسمهای منحصربهفردی در روده ما زندگی میکنند که (از طریق محور روده، مغز یک بخش واقعی دیگر از بدن) با مغز واقعیمان در ارتباط هستند، تا جایی که از آنها به عنوان مغز دوم یاد میشود. آنها نقش بزرگی در هدایت احساسات ما دارند. آیا تا به حال واکنش رودهای داشتهاید؟ بله، این مقولهای حقیقی است. به عبارت دیگر، ذهن ما آن بالونی نیست که پیوندی ضعیف و جزئی با بدنمان داشته و همیشه ما را به دردسر میاندازد، بلکه در حقیقت، ذهن ما در اعماق بدن قرار گرفته و به عنوان یک مرکز کنترل عمل میکند که هزاران هزار داده را در آن واحد دریافت نموده و تصمیمهای میگیرد که ما حتی از وقوع آنها باخیر نیستیم. افکار، احساسات و رفتارهای ما از همینجا نشأت میگیرند. آنها در بدن فیزیکی ما ریشه دارند، در نحوه درک مغزمان از دنیای اصراف، بر اساس تجربیات گذشته و اطلاعات کنونی. بنابراین حتی اگر بگوییم شناخت ساز و کار مغز و تمام اینها دستاوردی بزرگ و با اهمیت است، بازهم حق مطلب را ادا نکردهایم و وقتی از تمام این مسائل آگاه میشویم، میبینیم که نحوه تعاملمان با دنیای اطراف، با در نظر گرفتن عملکرد مغز و تجربیات گذشته خود، یک واکنش کاملاً طبیعی است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.