از خواب بلند میشوید و میبینید که چهارده ساله شدهاید. آن روز، دنیا نوشابه گازداری میشود که منتظراست آن را سربکشید، درست است؟ اما برای من این گونه نبود. آن روز بیشتر شبیه به کوکاکولای بد مزهای بود که خیلی هم زود گازش را از دست داد. حالا فرض کنید که اگر آن کوکاکولای بیمزه با خرده بیسکویتهایی که خواهرهای کوچکتان روی زمین ریختهاند مخلوط شود، چه میشود! نه این که خودم خواهان آن تولد نکبت بار باشم. به هر حال من جوزف کالدرارو و یک فرد مثبت نگر کلاس هشتمی هستم. من اغلب اوقات نیمه پر لیوان را میبینم. آن روز صبح هم مثل هر روز دیگر، همان طور که داشتم دنبال تیشرت ینکیزم میگشتم، آهنگ مورد علاقهام را روی طبل میزدم. بیصبرانه منتظر بودم تا به سالن مدرسه جوهانسن برسم و همه برایم (تولدت مبارک جوزف) بخوانند و البته تا یادم نرفته بگویم که انتظار داشتم طبق سنت خانوادگی، شام خوش آب و رنگ مادرم را یک لقمه چپ کنم، کالاماری سرخ شده، بادمجان با پنیر پارمسان و کیک شکلاتی با تکههای کانولی. حتی داد و بیدادهای جینا و سوفی هم نمیتوانست آن ضیافت لذیذ را خراب کند. روحم هم خبر نداشت پاپ تارت سوختهای که برای صبحانه درست کردم، بتواند آن قدر برایم بدشانسی بیاورد یا اتفاقات آن روز، چرخه زندگیام را به فنا بدهد، درست مثل کیک توتفرنگی با روکش سسدار چسبناکش! از کتابهای کمیکی که خوانده بودم، باید میدانستم که اتفاقات پلید درست زمانی که انتظارشان را ندارید رخ میدهند و ویرانی برجا میگذارند. در این خصوص اتفاق پلید، زنگ دوم برایم رخ داد، وقتی که سر کلاس مطالعات اجتماعی نشسته بودم و داشتم جای صندلیام را درست میکردم و بابت نوشتن مقالهای که اسمش را سوختن یا نسوختن گذاشته بودم به خودم میبالیدم. موضوع تحقیقم بررسی اصلاحات قانون اساسی در خصوص بیحرمتی به پرچم یک کشور بود. کاری بسیارعالی و بینقص بود، حتی با نخ دندان، پرچم درست کرده بودم و اطراف کاغذ دیواریام زده بودم و چند جمله دهان پرکن از مقامات عالی دیوان عالی کشور نوشته بودم.
فهرست مطالب کتاب کیمچی و کالاماری
- تولدم خراب شد
- هیچچیز برای هیچ
- مونالیزای مدرسه راهنمایی
- امپراتوری لباس
- پسر حولهای
- زدن طبل بانگو
- مثل کودکی حضرت موسی
- دعوت خانم کاپیتان
- بدو پدربزرگ، بدو
- پیداکردن کیبان
- تارو پودم درهم تنیبنده
- چه کسی به مارک تواین اهمیت میدهد؟!
- قطاری از سرزنش
- رسوایی مقاله
- یک روز خوب با کُمیک
- فرهنگ کُرهای 101
- پیام از طرف سنت لوئیس
- ارتباط موروثی من با میگو
- مردی با برنامه
- انحراف در مسیر کشف حقیقت
- برداشتن باری از روی دوشم
- مثل وقتی که بیلی باب مرده بود
- آدم فضایی سه چشم
- چرا هردو نه؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.