کتاب «اسب سیاه» راهنمایی برای رسیدن به موفقیت نوشته تاد رز و اوگی اوگاس به بررسی مفهوم «اسب سیاه» در دنیای موفقیت میپردازد. در این کتاب، «اسب سیاه» به عنوان استعارهای از آن دسته از اتفاقات غیرمنتظره و چالشهایی که در مسیر رسیدن به اهدافمان ممکن است با آنها روبرو شویم، معرفی میشود. نویسندگان کتاب با ارائه داستانها و مثالهای مختلف، به خواننده نشان میدهند که چگونه میتوان با این چالشها روبرو شد و بر آنها غلبه کرد و در نهایت به موفقیت دست یافت. این کتاب برای کسانی که به دنبال رسیدن به اهداف خود هستند، کسانی که در مسیر رسیدن به اهدافشان با چالشهایی روبرو شدهاند، کسانی که به دنبال افزایش انگیزه و اعتماد به نفس خود هستند و کسانی که به دنبال یادگیری راهکارهایی برای غلبه بر مشکلات هستند بسیار مفید میباشد. کتاب «اسب سیاه» به خاطر لحن صمیمی و روانش، مورد استقبال بسیاری از خوانندگان قرار گرفته است. نویسندگان کتاب با استفاده از داستانها و مثالهای ملموس، مفاهیم پیچیده را به شکلی ساده و قابل فهم به خواننده ارائه میکنند.
بخشی از کتاب اسب سیاه
انسانها مدتها است که در مورد رسیدن موفقیت به یکدیگر مشاوره میدهند. توصیههایی برای رسیدن به یک زندگی خوب. چیزی که محققان اغلب آن را ادبیات موفقیت مینامند، اما بیشتر به صورت عامیانه با عنوان (توسعهی فردی) توصیف میشود. قدمت این توصیهها به اندازهی فلسفه میباشد. ارسطو، کنفوسیوس و سنت آگوستین همگی برای رسیدن به رفاه مطالبی نوشته اند. ما ممکنه تصور کنیم که بیشتر نصیحتهایی که توسط این راهنمایان باستانی ارائه شدهاند به عنوان کلمات حکیمانه جاودانه میمانند، اما این تصور کاملاً درست نیست، ادبیات موفقیت دارای تاریخ انقضا میباشد. مفیدترین نوع این توصیهها آنهایی است که قابل اجرا و خاص میباشند، بنابراین کاملاً به زمان و مکانی که از آن نشأت میگیرد بستگی دارد. دستورالعمل موفقیت در جامعهی پلی نزیایی قرن سوم یادگیری ساخت و پارو زدن قایق با آنچه در امپراتوری مغول قرن سیزدهم یادگیری سوارکاری و تیمار از اسبها ارائه میشد متفاوت بود. دستورالعمل امپراتوری آزتک در قرن پانزدهم اجتناب از قربانی شدن انسان با دستورالعمل امپراتوری روسیه در قرن هجدهم اجتناب از تبدیل شدن به یک رعیت متفاوت بود. مفاهیم کلی ادبیات موفقیت در هر دورهی زمانی نسبتاً ثابت هستند، اما هر زمان که جامعه به دورهی جدیدی ورود مییابد تغییرات چشمگیری را تجربه میکنند. یکی از این نکات تأمل برانگیز در رسالهی سال ۱۷۷۵ با عنوان راه ثروتمند و محترم بودن خطاب به مردان فقیر به نمایش گذاشته شده است.
جان تراسلر نویسندهی این اثر در واپسین مراحل تبدیل انگلستان از یک اقتصاد فئودالی به یک اقتصاد بازرگانی مشغول نوشتن آن بود. او مشاهده کرد که در عصر نوظهور فرصتهای کسب ثروت و مقام، دیگر محدود به دوکها و بارونهایی که به طور موروثی این القاب را از آن خود کرده بودند نمیشد: مردم قبل از این از اینکه رعیت و یا وابستهی ارباب خود باشند خشنود بودند و جز تسلیم و وفادار بودن خود به چیز دیگری نمیبالیدند. اما با رونق تجارت، ثروت نیز افزایش یافت و مردم نیازهای جدیدی را احساس کردند و برای چیزهایی که چندی پیش رویایشان را هم نداشتند آه کشیدند. در این دورهی جدید دستورالعمل رسیدن به موفقیت چه بود؟ تراسلر راهبردی را پیشنهاد کرد که در ابتدا تخیلی و غیر عملی به نظر میرسید، اما در نهایت به تعریفی برای عصر جدید انجامید: (استقلال). این همان مسیر آزموده شدهی وفاداری مطیعانه در برابر یک ارباب اشرافی نیست، بلکه کوششی بیسابقه برای رسیدن به استقلال شخصی است. دورانی که خود شما متولد شدهاید، در اوایل قرن بیستم آغاز شده است. زمانی که جامعه غرب به یک اقتصاد تولیدی کارخانه محور تبدیل شد. این عصر اغلب (عصر صنعتی نامیده) میشود، اما بهتر است که آن را (عصر استاندارد سازی) بنامیم.
فهرست مطالب کتاب اسب سیاه
- پیشگفتار
- مقدمه
- فصل اول: پیمان استانداردسازی
- فصل دوم: محرکهای کوچک خود را بشناسید
- فصل سوم: انتخابهای خود را بشناسید
- فصل چهارم: استراتژیهای خود را بشناسید
- فصل پنجم: نادیده گرفتن مقصد
- فصل ششم: نبرد روح، پتانسیل انسانی
- فصل هفتم: فریب چشم، خیانت به روح
- فصل هشتم: پیمان اسب سیاه
- فصل نهم: آرزوی خوشبختی
- تقدیر
- دربارهی نویسندگان
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.