مجسمه یک کاتب مصری روی پیشخوان شومینهی اتاقم جا خوش کرده است. یادم میآید این مجسمه سنگی را سالها پیش که به مصر سفر کرده بودم با خود آوردهام. حالا هم چهارزانو در مقابلم نشستهاست و کاغذهای پاپیروس لوله شده را روی زانویش گذاشته است و قلمی هم در دست دارد و آماده نوشتن است. چنان به افقهای دوردست خیره شده است که گویی آینده را میبیند. او دقیقاً سمبل چیزی است که من میخواهم در این کتاب پیش روی شما بیان کنم. برای مصریان باستان، فقط چیزی که نوشته میشد عینیت مییافت. در دهههای 1920 و 1930 عناوین بیشماری کتاب به چاپ رسید که موضوعاتش از این قبیل بود: پیروزی، راز موفقیت، شما هم میتوانید این کار را بکنید و همگی در باره علم اندیشه سخن میراندند. این کتابها: «فکر کن و ثروتمندشو» و «جادوی عقیده» و بعد هم در دههی پنجاه میلادی کتابی به بازار آمد با عنوان «وقتی انسان میاندیشد» از جیمز آلن و یا کتاب دیویید جی شوآرتز با عنوان «جادوی فکر بزرگ» که همه و همه درباره علم تفکر یا همان اندیشه نوشته شده بود.
بخشی از کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد
وقتی که دارید اهداف خود را یادداشت میکنید میترسید که نکند اتفاق نیافتد و مؤثر واقع نشود و یا حتی اگر مؤثر واقع شد بعد چه میشود. سؤالاتی مثل (اگر نشد چه و آیا میشود که…) مدام در سرتان میچرخد و کاه رویاهایتان را خراب و خرابتر میکند. اینگونه نگرانیهای بیمورد میتواند جلوی سرعت پیشروی نقشههای شما را بگیرد و یا آنها را به کلی از بین ببرد. تجربه یکی از دوستانم جانین به من یاد داد که چگونه بر این ترسها غلبه کنم. من و جانین در کلاسهایی که او برگزار میکرد با هم آشنا شدم و همدیگر را ملاقات کردیم. عنوان کلاس این بود: سفر خود را به فرانسه برنامهریزی کنید. من وقتی که به فرانسه رفتم تا برای چاپ نخستین کتابم جشن رونمایی بگیرم در این کلاس شرکت کردم. در این کلاسهای مسافتری جانین به شاگردانش یاد میدهد که چه چیزهایی را با خود بردارند و چه چیزهایی را برندارند و چطور وقتی با مشکلی مواجه میشوند آنرا حل و فصل کنند. از اسلایدهایی هم استفاده میکند تا نقاط دیندی شهرهای بزرگ و حومه شهرها را به شاگردان و گردشگران نشان بدهد. با مسافرانش درباره سنتها و آداب و رسوم فرانسویان حرف میزند و چند عبارت فرانسوی هم یادشان میدهد تا از پس مشکلاتشان برآیند. چیزی که او اصلاً اشارهای به آن نمیکند این است که خودش چطور برای بار اول به این اطلاعات دست یافته است. این هم داستانی دارد که زندگی او را متحول کرده است.
جانین وقتی اواخر دهه بیست خود را میگذرانید به یک تور اروپایی با شعار (اگر امروز سهشنبه هست پس باید در بلژیک باشد) رفت و در طی هجده روز از نه کشور اروپایی بازدید کرد. این سفر فشرده اشتهای او را تحریک کرد که برای اقامت بیشتر دوباره به اروپا برگردد و خودش را در زبان و فرهنگ یک کشور خاص اروپایی غرق کند. اما گفتنش آسان بود. او به دوستانش و به کشورش تعلق خاطر داشت و از طرفی هم هیچ پساندازی نداشت خانهاش اجارهای بود. تازه اگر کارش را ترک میکرد دیگر مشکل میتوانست کار دیگری دست و پا کند. شغل معلمیاش را که به سختی به چنگ آورده بود منتظر نمیماند او بخواهد چیزی را تجربه کند و افقهای دیدش را گسترش بدهد. با همه اینها مشکل اصلی تأمین هزینه مالی این سفر دور و دراز بود که او از عدهاش بر نمیآمد. در ساعت دو صبح اول ژانویه در حالی که تازه دو ساعت و نیم از سال جدید سپری شده بود در پایین دفترچهای که او به عنوان کادوی شب عید دریافت کرده بود دید که یک سری راهحلهای بزرگ و کوچک، تک کلمهای و دو سه جملهای قابل مشاهده است. فکر جدیدی به ذهنش رسید و آنها را بدون نظم خاصی فهرست کرد: یادگیری زبان فرانسه به طور کامل و یادگیری زبان آلمانی به اندازه نیاز، طراحی و پیگیری دقیق یک برنامه برای زندگی و مسافرت در کشورهای عالم، نوشته آرزوها، قدردانی بیشتر از دوستان و کم کردن وزن و حفظ تعادل. شاید جانین به طور نیمه هوشیار میدانست که از یکسری از کلمات اضافی استفاده کرده و مخصوصاً درباره شماره دو کمی زیاده روی کرده است. چون شامل ترسناکترین آرزوی او بود. به خاطر همین شماره دو را دوباره به شکلی واضحتر تکرار کرد: میخواهم به اروپا بروم و کل اروپا را بگردم.
فهرست مطالب کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد
- مقدمه
- فصل اول: بنویس تا اتفاق بیفتد
- فصل دوم: دانستن اینکه به دنبال چه هستید
- فصل سوم: جمعآوری ایدههای صندوق پیشنهادات مغز
- فصل چهارم: آماده شدن برای دریافت
- فصل پنجم: سخن گفتن درباره ترس و احساس
- فصل ششم: رها شدن، نوشتن برای رسیدن به راه حل
- فصل هفتم: کار را ساده کنید، لیست بگیرید
- فصل هشتم: روی نتیجه متمرکز شوید
- فصل نهم: محیط اطرافتان را تغییر دهید، رفتن کنار آب برای نوشتن
- فصل دهم: زندگی روزانه خود را بنویسید
- فصل یازدهم: متعهد شدن
- فصل دوازدهم: روی هم چنین اهداف، بالا بردن موانع
- فصل سیزدهم: تشکیل یک گروه، برای چه و برای چه موقع
- فصل چهاردهم: به دست گرفتن ابتکار عمل
- فصل پانزدهم: نامه نوشتن به خدا
- فصل شانزدهم: هر مقاومتی دلیلی دارد
- فصل هفدهم: خلق یک مراسم آیینی
- فصل هجدهم: رها کردن و ایجاد تعادل
- فصل نوزدهم: شکرگزاری
- فصل بیستم: تحمل شکست
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.