کتاب «بیشعوری» اثر خاویر کرمنت، نویسنده فرانسوی، به بررسی رفتارهای بیشعورانه در انسانها میپردازد. این کتاب با لحنی طنز و گزنده، به خواننده در شناخت انواع مختلف بیشعورها و نحوه برخورد با آنها کمک میکند. این کتاب در سال 1990 منتشر شد و به سرعت به یکی از پرفروشترین کتابهای جهان تبدیل شد. «بیشعوری» به زبانهای مختلف ترجمه شده و مورد استقبال خوانندگان در سراسر جهان قرار گرفته است. لحن طنز و گزنده کتاب، خواندن آن را جذاب و سرگرمکننده میکند. این کتاب به خواننده کمک میکند تا با شناخت رفتارهای بیشعورانه، روابط خود را بهبود بخشد و زندگی شادتر و سالمتری داشته باشد. برخی از منتقدان معتقدند که این کتاب بیش از حد سادهانگارانه است و به ریشههای عمیقتر رفتارهای بیشعورانه نمیپردازد. برخی دیگر نیز لحن کتاب را زننده و توهینآمیز میدانند. با وجود این نقدها، کتاب «بیشعوری» به عنوان یک منبع مفید و سرگرمکننده برای شناخت رفتارهای بیشعورانه و نحوه برخورد با آنها شناخته میشود.
بخشی از کتاب بیشعوری
برای بررسی و شناخت دقیق بیشعوری فهرست کردن نشانههای فراوان این بیماری کافی نیست. به عنوان بیماری بیشعوری چنان قدرتی دارد که همهی. زندگی انسان را درگیر خود کند و همهی افرادی را که در معرض ابتلایند آلوده سازد. تا زمانی که این ویژگی مهم را خوب درک نکنیم نخواهیم توانست درمان عاقلانهای برای آن بیابیم. از بسیاری جهات بیشعوری مثل باد میماند. ممکن است باد، آرام و یا شدید باشد، همچنین متناوب و یا غیر یکنواخت باشد. شاید آنقدر ملایم باشد که فقط اندکی موهایمان را آشفته کند و یا آن قدر شدید که چادر مسافرتیمان را از جا بکند. بعضی وقتها هم به شکل گردبادها و توفانهای مهیب ظاهر میشود و ویرانیهای گسترده به بار میآورد. مثل باد معمولی معمولاً بیشعورها طوری رفتار نمیکنند که باعث نگرانی کسی شود. اما در فرصت مناسب، همچون تندباد مهیبی میتوانند با سرعت و درنده خویی وحشتناکی به دیگران حمله کنند. از این رو برای بهتر شناختن بیشعوری ضروری است که میزان شدت بیشعوری را تعیین کنیم و همچنین ببینیم چگونه بیشعورها یاد میگیرند که عقایدشان را رقبه کنند و زیر نقابی از نجابت پنهان شوند. بعضی اوقات برای افراد نابیشعور درک بیشعوری به عنوان قدرتی که در کالبد شخص مبتلا نفوذ میکند دشوار است، چرا که بشر با واقعیتهای قابل لمس خو گرفته است. اما واقعیت آن است که بیشعوری همچون قدرتی غالب در کالبد مبتلا نفوذ و در شخصیت او حلول میکند. آغاز این فرآیند هنگامی است که قدرت غالب به شخص مغلوب اعلام میکند چکار بکند و چگونه آن کار را انجام دهد.
در ابتدا فرد، از این دخالت و تجاوز به حریمش منزجر میشود، اما پس از مدتی بیست دقیقه با همین حدودها این مسأله برایش عادی میشود و دیگر توجهی به آن نمیکند. این قدرت غالب، یعنی بیشعوری را به عنوان بخشی از خود میپذیرد و حتی موقعش هم که بشود به آن اتکا میکند. بیشعور تمام عیار در میان بیشعورها مثل گردباد و توفان در میان بادهاست. این نوع بیشعورها آسیبرسانترین نوع بیشعورهایند، از همانهایی که معمولاً عکسشان از تلویزیون به عنوان افراد شرور و جنایتکار پخش میشود. بیشعور تمام عیار، منبع بیپایانی از خشم و هیجان و ویرانگری است، آن قدر که حتی از توی صفحهی تلویزیون هم میخواهد به دیگران آسیب برساند. او سرانجام طوری میمیرد که فقط یک بیشعور سزاوار آن است. در زندگی واقعی بیشعور تمام عیار به ندرت با بمب و سلاحهای خودکار برای کشتن مخالفانش به سراغشان میرود. تخصص این بیشعورها بیشتر در تخریب و انهدام شخصیت است، هرچند که توانایی آن را دارند که در سایر زمینهها هم نفرت انگیز، خشن و استثمارگر باشند. بیماری بیشعوری از بعد فرهنگی انواع بسیار گوناگونی را شامل میشود. متأسفانه در تمام مراجع و منابع، بحث دربارهی بیشعوری به بحث دربارهی بیشعورهای تمام عیار محدود شده است و تازه همین بیشعورها هم در شاخصترین موارد و موقعیتها نظیر کار اعتراضهای مدنی، دولت و اعتقادات توصیف و بررسی شدهاند.
فهرست مطالب کتاب بیشعوری
- مقدمهی مترجم
- مقدمهی نویسنده
- فصل اول: چه کسی بیشعور است و چرا یک نفر باید بخواهد که بیشعور باشد؟
- فصل دوم: انواع بیشعورها
- فصل سوم: وقتی جامه بیشعور میشود
- فصل چهارم: زندگی با بیشعورها
- فصل پنجم: راه نجات
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.