کتاب «ذن و هنر شادمانی» کتابی است که به خواننده نشان میدهد چطور با فکاهی و اشتیاق در زمان حال زندگی کند و سرنوشت خود را تغییر دهد. این کتاب، کتابی کاربرپسند است و به کسانی که به دنبال تقویت معنویت، مقابله با فشارهای زندگی و بهبود وضعیت جسمی، عاطفی و معنوی خود هستند، مؤکداً توصیه میشود. تصویر بودای نسبتاً خندان با شکمی بزرگ روی جلد کتاب گویای تمام محتویات آن است. نویسندهی این کتاب اعتقادی به این ندارد که شادمانی در داشتن سایزی همچون مدلهای مجلات، یافتن همسر بیعیب و نقص و پر کردن منزل از لوازم برقی مدرن یا مطالعهی مراقبه یا معلم مذهبی کنونی است. کتاب «ذن و هنر شادمانی» بازتاب یک قاعدهی کلی دشوار قدیمی است. ما ماهیت خود را خلق میکنیم، اما تنها چیزی که این کتاب را از سایر کتابها متمایز میکند انرژی، دانش و بصیرت شخصی نویسنده است که از آن طریق میخواهد با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. او فلسفهی شرقی و غربی، علوم مدرن و تجربهی شخصی که در مواردی فجیع است را در ذهن مخاطب ترسیم میکند.
بخشی از کتاب ذن و هنر شادمانی
هر آنچه که در زندگی بر شما گذشته است به احتمال زیاد شما را متقاعد کرده است که اولاً جملهی (هر اتفاقی که برایم رخ میدهد بهترین اتفاق ممکن است که میتوانست برایم رخ دهد.) واقعیت ندارد و نمیتوان آن را جملهی صحیحی دانست و ثانیاً کتابی که بر اساس بخشی از این فرضیه باشد را نمیتوان کتابی مفیدی دانست. به نظر میرسد که تلاش برای امتحان این فرضیه کار بیهودهای است. اما این آغاز یک روز جدید است. انسانها قرن جدید و هزارهی جدید را تجربه کردهاند. ممکن است با خواندن این کتاب متوجه شوید که این بار نوبت شماست که باور جدیدی را تجربه کنید تا از هم اکنون زندگیتان غرق در سعادت و نیکبختی شود. ما خود هرلحظه از زندگی خویش را مینگاریم. ما انسانهای قدرتمندی هستیم که سرنوشتمان را با افکار و اعمالمان خلق میکنیم. ما مکانیسم کنترل زندگی هستیم. ما وقایع موجود در زندگیمان را با فلسفهی شخصی خود هدایت میکنیم که بیانگر واکنش ما به آن وقایع است. هر یک از ما فلسفه شخصی خود را از زندگی داریم، اما تعداد اندکی از ما قادر به تعریف آن هستیم هر چند ممکن است که زمینه برای شما فراهم نبوده تا فلسفهی خود را از زندگی بیان کنید، اما این کار کاملاً عملی است و در سرتاسر زندگی به نیازهای شما پاسخ میدهد. این مسئله اعتقادات شما را در دنیایی که در آن زندگی میکنید راجع به افراد و وقایع، در مورد چگونگی تأثیر وقایع و شرایط بر روی شما و تأثیر پذیری شما از آن وقایع و شرایط را مورد بررسی قرار میدهد.
اگر در مورد فلسفهی کلی شما از زندگی سؤال میشد، ممکن بود بگویید (زندگی عالیه و اتفاقات خوبی برام میفته، من خوشبختم و معتقدم این دنیا یک جای فوقالعاده برای آدمهای فوقالعاده ست که توش زندگی میکنن) یا ممکن بود که عکس این مطالب را میگفتید (من بدبختم، هر چی اتفاق بد برای من میفته، این دنیا جای خوبی برای زندگی نیست. آدمها منو فقط برای منافع خودشون میخوان، وقتی چیزی میخوان، سروکلهشون پیدا میشه.) ممکن است به قانون مورفی اعتقاد داشته باشید که (هر خطای ممکن رخ خواهد داد.) بیشتر مردم اعتقاد دارند که حوادث بد اتفاق میافتند، بیعدالتی نه تنها محتمل بلکه بدیهی است. مردم معتقدند که شادمانی واقعی به آسانی به دست نمیآید و معمولاً مدت کوتاهی دوام میآورد. این که ما به این دنیا میآییم، زندگی میکنیم، میمیریم و چیزهایی که در این بین تجربه میکنیم عمدتاً کوشش و تقلا و سازش مداوم میان آنچه میخواهیم و آنچه به دست میآوریم است. چون این همان چیزی است کمردم به طور کلی به آن اعتقاد دارند. عملکرد آنها در نتیجه قانون طبیعی بر اساس آن اعتقاد و باور بوده است و این اعمال چنین نتایجی را به وجود آورده است. سپس میگویند (من بهتون گفتم.) این افراد نه تنها (به شما گفتهاند) بلکه به همهکس و همه چیز گفتهاند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.