رازی که برملا نمی شود، اثر کارن ام مک منس در سال 2019 منتشرشد و هفتهها در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت. این رمان روایتگر داستانی هیجانانگیز با شخصیتهایی پیچیده و پایانی بهت آوراست. خواهر و برادری دوقلو، در سن هفده سالگی برای اولین بار به زادگاه مادرشان، اکوریج، سفر میکنند. شهری کوچک و زیبا که کلافی سردرگم از رازهایی سر به مهر عجین شده است. سالها پیش خواهر دوقلوی مادرشان درس سن هفده سالهی دبیرستان اکوریج در شهربازی هالووین شهر میگذرد. دوقلوها کمی پس از ورودشان به شهر، در این شهربازی مشغول کار میشوند. زمان زیادی نمیگذرد که دوباره تهدیدها بر علیه ملکهی مدرسه آغاز میشود و سپس دختر هفده سالهی دیگری از اکوریج ناپدید میگردد. حقیقت نهفته درپس ماجرای دختران گمشدهی اکوریج چیست؟ چگونه میشود در این شهر کوچک که هیچ رویدادی از چشم شهروندانش پنهان نمیماند، همه چیز به شکل یک راز باقی میماند؟ اکوریج چه رازهایی دیگری را در دل خود پنهان کرده است؟
بخشی از کتاب رازی که برملا نمی شود
درخشش نور خورشید از میان پردههایی که مشخص است برای سایه کردن اتاق خریداری نشدهاند، مرا از خواب بیدار میکند. ولی بیتحرک زیر روکشهایی که شامل یک روتختی نازک قلاببافی شده و ملحفههای نرم گلبرگی هستند، میمانم تا این که صدای ضربهی آرامی به در بلند میشود. برمیخیزم و مینشینم. بله؟. در اقدامی بیفایده تلاش میکنم موها را از جلوی چشمانم کنار بزنم که از را وارد میشود. ساعت نقرهاندودی که روی میز کوچک کنار تخت است ساعت 9:50 را نشان میدهد ولی چون بدنم به زمان اینجا عادت نکرده و هنوز براساس زمان سواحل غربی است احساس میکنم انگار به اندازهی کافی نخوابیدهام. ازرا میگوید: سلام، نانا گفت بیدارت کنم. یه افسر پلیس داره مییاد اینجا که میخواد دربارهی دیشب با ما صحبت کند…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.