در طول تاریخ بشری، همواره شاهد رویدادهایی بودهایم که یک انسان عادی را به فراسوی محدوده باورهای فکری پرتاب کردهاند. برای مثل، عمر طولانی لی چینگ یوئن، استاد هنرهای رزمی که 256 سال عمر کرد و متولد 1677 بود. او در طول مدت عمر خود 14 بار ازدواج کرد. هنگام مرگ او در سال 1933، بیش از 200 فرزند داشت. او در تمام این مدتها بارها به بیماریهای گوناگون مبتلا شده و سپس شفا یافته است. اکنون از 3500 مرجع به 20 زبان زنده دنیا ژورنالهایی جمعآوری شده است که شواهد کافی در اختیار داریم که نشان میدهد انسان با آن چه در گذشته بوده تفاوتهای عمدهای پیدا کرده است، طوری که دیگر حتی آن چه فکر میکنیم هم نیستم. مردم رفتهرفته باور میکنند که فکر انسان توسعه یافته است. اکنون پرسش اصلی (چه مواردی در زندگی شما امکانپذیر است؟) را به (چگونه باید انجام دهیم؟) تغییر کرده است. پایه و اساس کتاب «ماورای طبیعی شدن» بر اساس همین پرسش مهم و کلیدی شکل گرفته است: چگونه افرادی عادی کارهای غیرعادی انجام میدهند؟
بخشی از کتاب ماورای طبیعی شدن
پیش از این تصور بر این بود که ژنها عامل بیماری هستند و ما تحت کنترل DNA قرار داریم، پس اگر یکی از اعضاء خانواده بر اثر بیماری قلبی فوت می کرد، احتمال میدادیم که بروز این بیماری و فوت به همین شیوه در سایر افراد خانواده نیز وجود داشته باشد، اما بر اساس یافتههای علم اپی ژنتیک ژنها عامل بیماری نیستند و این محیط است. که جزو عوامل مهم بیماری را محسوب میشود. در واقع، عوامل محیطی باعث برنامهریزی ژنها میشوند تا آنها نیز بیماری را ایجاد کنند. البته منظور از محیط، فقط محیط بیرونی نیست (مصرف سیگار، آفت کشها و غیره) بلکه محیط داخلی بدن نیز ممکن است تأثیرات مخربی روی سلولهای بدن بگذارد. آیا یک محیط در درون بدن ما وجود دارد؟ همانطور که قبلاً هم گفته شد احساسات، بازخوردهای شیمیایی هستند. آنها نتیجهی نهایی تجربیات ما از محیط خارجی به شمار میآیند. بنابراین اگر نسبت به یک موقعیت در محیط خارجی واکنش نشان دهیم که باعث بروز احساسات در درون ما شود. شیمی درونی بدن ما نیز سیگنالهایی را برای ژنهایمان ارسال میکنند تا آنها را روشن (تغییراتی در وضعیت عملکرد آنها ایجاد کرده و با اظهارات ژنی را افزایش دهد.) یا خاموش کند. (تغییراتی در جهت کاهش عملکرد در آنها ایجاد کرده و یا اظهارات ژنی را کاهش دهد.) اصولاً ژنها از نظر فیزیکی تغییر نمیکنند و این اظهارات ژنی بسیار مهم هستند. چون بر سلامت و زندگی ما تأثیر گذار هستند. فرض کنید که علم ژنتیک احتمال دهد که فردی به بیماری خاصی مبتلا میگردد ولی تا هنگامی که ژنهای فرد در سلامت کامل باشند، او نیز میتواند ادعا کند فرد سالمی است.
بدن را میتوان مانند ابزاری سالم، مناسب و تنظیم شده در نظر گرفت که میتواند پروتئین تولید کند. (به جز گلبولهای قرمز) هر یک از سلولها بدن به منظور حفظ ساختار فیزیکی و عملکردهای فیزیولوژیک به تولید پروتئین میپردازند. مثلاً سلولهای ماهیچهای پروتئینهای خاصی به نام اکتین و میوسین تولید میکنند، سلولهای پوست پروتئینهایی به نام کلاژن و الاستین تولید میکنند، سلولهای ایمنی هم آنتیبادی تولید میکنند، سلولهای تیروئید هم میتوانند تیروکسین تولید کنند، سلولهای مغز استخوان هم هموگلوبین تولید میکنند، برخی از سلولهای چشم قادرند کراتین تولید کنند، سلولهای پانکراس هم آنزیمهایی همچون پروتئاز، لیپاز و آمیلاز تولید میکنند. هیچ ارگان یا سیستمی در داخل بدن وجود ندارد که نیازمند پروتئینها نباشد یا پروتئین تولید نکند. آنها جزء حیاتی در سیستم ایمنی بدن ما، دستگاه گوارش، ترمیم سلولی، ساختار ماهیچه و استخوان هستند. بنابراین میتواند ادعا کرد که پروتئین یعنی تداوم زندگی با پروتئین معادل سلامت بدن است. برای ساخت پروتئین در داخل یک سلول به اظهارات ژنی نیاز داریم. یکی از وظایف ژنها همین است که ساخت پروتئینها را تسهیل کنند. وقتی سیگنال محیطی از خارج سلول به غشاء آن میرسد، گیرندههای داخل سلول مواد شیمیایی را دریافت کرده و مسیر آن را به سمت DNA داخل سلول هموار میکنند.
فهرست مطالب کتاب ماورای طبیعی شدن
- پیشگفتار
- مقدمه
- فصل اول: در را به روی ماورای طبیعی شدن بگشایید
- فصل دوم: لحظهی زمان حال
- فصل سوم: سازگاری با احتمالات جدید در کوانتوم
- فصل چهارم: مراکز انرژی را تبرک کنید
- فصل پنجم: شرطی کردن مجدد بدن نسبت به یک ذهن جدید
- فصل ششم: مطالعات موردی
- فصل هفتم: هوش قلبی
- فصل هشتم: فیلم ذهنی/زیبا بین
- فصل نهم: مراقبه در حال راه رفتن
- فصل دهم: مطالعات موردی
- فصل یازدهم: فضا، زمان و زمان، فضا
- فصل دوازدهم: غده پینه آل
- فصل سیزدهم: پروژهی انسجام
- فصل چهاردهم: مطالعات موردی
- کلام آخر
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.