کتاب پاییز پدر سالار هفت سال پس از صد سال تنهایی منتشر شد، اما گابریل گارسیا مارکز گفته است که آن را خیلی زودتر، در اوایل ژانویه 1958 زمانی که بهعنوان یک روزنامه نگار شاهد برکناری پرز جیمنز رئیس جمهور ونزوئلا بود شروع کرد. در آگوست 1967 در کنفرانسی در کاراکاس گروهی از نویسندگان جنبش بوم از جمله کارلوس فوئنتس اعلام کردند که تعدادی از آنها در ساخت رمانی درباره دیکتاتور کهن الگوی آمریکای لاتین همکاری خواهند کرد. این پروژه هرگز اجرا نشد، اما این ایده آثار برجستهای را از جمله آگوستو روآ باستوس، آلخو کارپنتیر، ماریو بارگاس یوسا، کارلوس فوئنتس و البته گابریل گارسیا مارکز تولید کرد. پاییز پدر سالار تنها کتاب در مورد دیکتاتور و تاریخ آمریکای لاتین یا در مورد فساد و قدرت نیست اما یکی از بهترین کتابهای این نویسنده است.
بخشی از کتاب پاییز پدر سالار
در آخر هفته، کرکسها با نوک زدن از صفحههای پنجرههای بالکن وارد کاخ ریاستجمهوری شدند و تکان دادن بالهای آنها زمان راکد را در داخل برانگیخت و در سپیدهدم دوشنبه، شهر با گرمای هوا از بیحالی قرنها بیدار شد. نسیم نرم مرد بزرگ مرده و عظمت پوسیده. تنها در آن زمان جرأت کردیم بدون حمله به دیوارهای در حال فرو ریختن سنگ آرمه، همانطور که افراد مصمم تر میخواستند و بدون استفاده از کمانهای گاو برای بریده شدن در اصلی از لولا، همانطور که دیگران پیشنهاد کرده بودند، وارد شویم زیرا تنها چیزی که لازم بود این بود که کسی فشار دهید و درهای زرهی بزرگی که در طول روزهای قهرمانی ساختمان در برابر لومباردهای ویلیام دامپیر مقاومت کرده بودند جای خود را دادند. مثل وارد شدن به جو عصر دیگری بود زیرا هوا در گودالهای آوار لانه عظیم قدرت رقیقتر بود و سکوت قدیمیتر بود و چیزها در نور ضعیف به سختی دیده میشدند. سرتاسر حیاط اول، جایی که سنگفرشها جای خود را به رانش زیرزمینی علفهای هرز داده بودند، شاهد بینظمی محله نگهبانی بودیم که فرار کرده بود، سلاحهای رها شده در قفسههایشان، میزهای بزرگ و طویل و خشن با تختههای ناهموار. بشقابهای حاوی باقیمانده ناهار یکشنبه که به دلیل وحشت قطع شده بود در سایهها ضمیمهای را دیدیم که خانه دولتی در آن قرار داشت. زندگی می کند، در مرکز حیاط، سنگر غسل تعمید را دیدیم که در آن بیش از پنج نسل با عبادتهای رزمی تعمید داده شده بودند، در عقب ما اصطبل نایب باستانی را دیدیم که به خانه مربی تبدیل شده بود و در میان شترها و پروانهها، برلین را از روزهای متلاطم، واگن از زمان طاعون، مربی از سال دنباله دار، لیموزین خوابگرد قرن اول صلح، همه را دیدیم. در زیر تار عنکبوتهای غبارآلود شکل خوبی دارد و همه با رنگهای پرچم رنگ شده است. در حیاط بعدی، پشت توری آهنی، بوتههای رز پوشیده از غبار ماه قرار داشت که جذامیان در روزهای بزرگ خانه زیر آن میخوابیدند و آنقدر در رها شدنشان زیاد شده بودند که به ندرت در آن فضای گل رز که با بوی تعفنی که از پشت باغ به ما میآمد و بوی تعفن مرغداری و بوی سرگین و بوی سرگین در هم آمیخته بود بویی پیدا میکرد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.