عصبانیت، افسردگی، اضطراب، نگرانی، غم و اندوه، اعتیاد به مواد مخدر، الگوهای رفتاری دیوانهوار، داشتن روابط احمقانه یا شاید هم به گفته یک نفر باز هم یک سهشنبه دیگر آمده است. بیشتر آن چیزی که ما آن را بیماری روانی مینامیم در واقع از به هم ریختن واکنش شیمیایی مغز ناشی میشود و این بههم ریختگی از آسیبهای روانی و رویدادهای استرسزایی که در زندگی با آن سر و کار داریم ناشی میشود. کتاب «گندزدایی از مغیز» برای تمام کسانی است که از این که دیگران به آنها بگویند چه کاری انجام دهند، متنفر هستند. آنها میخواهند ابزار و اطلاعاتی داشته باشند که به آنها بگوید چه کاری انجام دهند. شما میتوانید مشکلاتتان را خودتان حل کنید یا از یک درمانگر کمک بگیرید. شما خودتان مسئول به گند کشیدن زندگیتا هستید و باید مسئولیت آن را بپذیرید. این کتاب مخصوص افرادی است که از شنیدن تفکراتی مانند احمق بودند یا حساس بودن یا تنبل بود خسته شدهاند و میخواهند که بر آنها غلبه کند. کسانی که از داشتن احساسات بد خسته شدهاند و میخواهند که بر آنها غلبه کنند.
بخشی از کتاب گندزدایی از مغز
همه ما با زندگی در زمانهای جالب نفرین شدهایم. حتی وقتی گند زندگی ما را میگیرد و زندگی ما به طور کلی مثبت است، آنها برای تمرکز بر آرامش، کسل کننده و فضایی برای تفکر و سرگرمی انتخاب نمیشوند. به یاد دارید که تعطیلات چه زمانی برای تفریح و ماجراجویی بود؟ اکنون وقت آن است که بروید و جایی بنشینید و تا آنجا که ممکن است ساکت، غیر متفکر و غیراخلاقی باشید. من با افراد زیادی کار میکنم که برای آرامش به زمان بیشتری در زندگی خود نیاز دارند. آنها دیوانه نیستند.، آنها فقط خسته شدهاند. و این یک چیز واقعی است. ما بسیاری از بیماریهای جسمی مانند فیبرومیالژیا داریم که ممکن است به عنوان خستگی آدرنال بهتر توضیح داده شود. آدرنال ما هورمونهایی ترشح میکند که به ما در واکنش به استرس حاد کمک میکند. اگر این هورمونها به دلیل مزمن بودن تحت فشار مزمن قرار بگیرند، منطقی است که تولید هورمون شروع به کاهش میکند. در حالی که نارسایی کامل آدرنال در عملکرد خون، خود را نشان میدهد و کاهش کوچکتر در عملکرد آدرنال نشان نمیدهد.
اما ممکن است به طرق دیگر مانند خستگی، بدن درد، رنگ پریدگیعای عجیب و غریب پوست، ریزش مو، سبکی سر با فشارخون پایین و غیره خود را نشان دهند؛ و مانند بدن خانم کلاول در کتابهای پزشکی است که اعلام میکند چیزی به درستی پیش نمیرود. اما این یک کتاب دیگر است. بالاخره این کتاب مغز است. بله، همچنین بسیاری محتمل است پاسخ مداوم استرس ما (اعم از آسیب یا ناشی از ضربه) مسئول بارها و بارهای تشخیص سلامت روان باشد. افسردگی و سایر اختلالات خلقی، اضطراب، عصبانیت و اعتیاد همگی پیوندهای واضحی با شیار فرسوده بدن در پاسخ به استرس فیزیکی دارند. خب؟ خسته نباشید. شما فقط گفتید هورمونهای استرس از طریق آدرنال ترشح میشوند. پس چه ربطی به سلامت روحی و روانی دارد؟ سؤال خیلی خوبی بود. داستان واقعی در مورد آدرنال، اما آدرنال (و همه غدد دیگر) تا زمانی که غده هیپوفیز (در مغز) دستوری ندهد چیزی ترشح نمیکند. آدرنال (در میان دیگران) ممکن است نقش سنگینی را بازی کند، اما تحت کنترل کامل هیپوفیز است. آنها ممکن است ضربه بزنند اما دستور ضربه را ندادهاند. مغز (به ویژه هیپوتالاموس) غده اصلی، سرمربی است. سرمربی با مهاجم ابتدایی، غده هیپوفیز هماهنگ میکند که سپس نمایشنامههای مربوط به کل اعضای تیم را صدا میزند. هیپوتالاموس و غده هیپوفیز سیستم هورمونی و عصبی را از طریق توده ثابت خود کنترل میکنند. تمام تنظیمات فیزیکی بدن را از مغز شروع میشود. پس جواب جادویی چیست؟ پاسخ جادویی واقعی استرس کمتر است؛ و این میتواند پاسخی کاملاً بد به شما بدهد. زیرا این امر در بیشتر روزها از راه دور امکان پذیر نیست. بنابراین در عوض، ما باید بر روی مقابله با استرس، بهتر تمرکز کنیم تا بتوانیم تجارت خود را بدون از دست دادن ذهن و خراب کردن بدنمان مدیریت کنیم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.